خیلی اوقات اتفاق میافتد که نیاز به مراجعه به قسمت تنظیمات بایوس کامپیوتر داشته باشیم مخصوصا زمانی که میخواهیم سیستمعامل دستگاه را تعویض کنیم، باید ابتدا تنظیمات خاصی را در بایوس انجام دهیم. با وجود این از آنجایی که بایوس در خارج از سیستمعامل قرار گرفته این امکان را فراهم میکند تا با روشهایی خاص به تنظیمات ضروری دسترسی داشته باشیم. به عنوان مثال، با مراجعه به تنظیمات بایوس میتوانید مشخص کنید که راهاندازی کامپیوتر شما باید با چه بخشی انجام شود. این بخشها شامل دیسک سخت، دیویدی و یا فلشمموری است. به این ترتیب میتوانید از این قابلیت برای نصب ویندوز استفاده کنید. علاوه بر این، امکان اعمال تنظیمات سختافزاری مختلف نظیر تغییر سرعت دسترسی به رم و یا حتی تغییر ولتاژ پردازنده هم از قسمت تنظیمات بایوس وجود دارد. در قسمت تنظیمات بایوس میتوانید مدیریت کاملی هم روی تجهیزات سختافزاری جانبی و فعال و غیرفعال کردن آنها داشته باشید. البته پیشنهاد میکنیم اگر به این کار مسلط نیستید، تنظیمات ولتاژ مخصوصا درمورد پردازنده را تغییر ندهید.
در روش سنتی مجبور بودید در زمان روشن کردن کامپیوتر و پیش از بالا آمدن ویندوز، کلید خاصی از صفحهکلید را پایین نگه دارید تا وارد تنظیمات بایوس شوید. این در حالی است که با عرضه ویندوز ۱۰ ظهور UEFI Firmware و استفاده از گزینه فستبوت در اکثر کامپیوترها، رفتن به قسمت تنظیمات بایوس نیاز به استفاده از راهکار متفاوتی دارد. به این منظور اول باید به صفحه ریکاوری بروید. روشهای مختلفی برای انجام این کار وجود دارد اما یکی از سادهترین روشها، کلیک روی آیکون نوتیفیکیشنها در قسمت پایین سمت راست دسکتاپ ویندوز ۱۰ است. پس از این روی گزینه All Settings کلیک کرده و پس از آن گزینه Update & Security را انتخاب کنید. حالا با کلیک روی گزینه Recovery از سمت چپ صفحهنمایش، گزینه Restart Now از قسمت Advanced Startup را انتخاب کنید.

انتخاب این گزینه، کامپیوتر شما را مجددا راهاندازی کرده و چند گزینه متفاوت را پیش رویتان قرار میدهد. از آنجایی که راهاندازی مجدد سریعا انجام میشود، قبل از انتخاب این گزینه، حتما نرمافزارهای در حال اجرا را ببندید و اطلاعات خود را ذخیره کنید.
در میان گزینههای نمایش داده شده، گزینهای هم برای دسترسی به تنظیمات بایوس و فیرمویر UEFI خواهید دید. با انتخاب گزینه یادشده، وارد قسمت تنظیمات بایوس خواهید شد. در صورتی که گزینههای ویژه UEFI را ندیدید احتمالا از طریق همان روش قدیمی یعنی نگهداشتن کلید DEL یا F2 یا F12 روی صفحهکلید امکان ورود به قسمت تنظیمات بایوس را خواهید داشت. این ترکیب در کامپیوترها یا مادربوردهای شرکتهای مختلف، متفاوت است. معمولا توضیحات این کلیدها در هنگام روشن کردن کامپیوتر در قسمت پایین صفحهنمایش درج میشود. فراموش نکنید که این کلیدها را باید قبل از آغاز به کار سیستمعامل پایین نگه دارید.
منبع: آیتی ایران
رساندن اینترنت پر سرعت به مناطق دور افتاده کاری پرهزینه و طاقت فرسا به حساب می آید که شرکت های مختلفی تلاش می کنند راه حل مناسبی برایش دست و پا کنند، از جمله AT&T Labs که امروز برای این منظور از پروژه AirGig پرده برداشته است.
به طور خلاصه، باید بگوییم این سیستم جدید، خطوط انتقال برق را برای تامین اتصال اینترنت مورد استفاده قرار می دهد، آن هم بدون اینکه با سیم های برق تماس داشته باشد.
در حقیقت این شرکت قصد دارد روی دکل های تلفن و برق فرستنده های رادیویی نصب کند و بدون نیاز به کابل کشی و کندن زمین، اینترنت را به مناطق مورد نظر خود برساند.
البته پروژه ی AT&T در حال حاضر در مرحله ی آزمایشی قرار دارد، اما سازنده می گوید پتانسیل موفقیتش بسیار بالاست، چرا که برای ساختش آنتن های ساده و پلاستیکی ارزان قیمت مورد استفاده قرار گرفته که به راحتی در دسترس هستند.
با استفاده از این روش می توان با کمترین هزینه اینترنت پر سرعت و با کیفیت را به هرجایی که خطوط انتقال برق و تلفن وجود داشته باشند رساند، ضمن اینکه سرعت اجرای پروژه هم بسیار بالاست و ظرف مدت کوتاهی می توان فرستنده های متعددی را بالای دکل های موجود اضافه کرد.
در پایان از شما دعوت می کنیم ویدیوی معرفی این پروژه را مشاهده نمایید، ضمناً توجه داشته باشید که اپراتور آمریکایی اعلام کرده نخستین آزمایش های میدانی این سیستم در سال آینده میلادی انجام خواهند گرفت تا میزان موفقیت ایده در دنیای واقعی مشخص شود.
منبع: دیجیاتو
معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی گفت: اگر مطلع شویم برخی از نهادها در امور اداریشان از شبکه اجتماعی تلگرام استفاده می کنند قطعا علیهشان اعلام جرم خواهد شد و به طور جدی با آنها برخورد می شود.
به گزارش ایسنا، عبدالصمد خرم آبادی معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی در حاشیه امضای تفاهم نامه میان دادستانی کل کشور ایران و مالزی در جمع خبرنگاران با تاکید بر اینکه باید شبکه های اجتماعی داخلی جایگزین شبکه های اجتماعی خارجی شوند گفت: این کار را از وزات ارتباطات و فناوری اطلاعات مطالبه کرده ایم و می کنیم، منتهی چون شورای عالی فضای مجازی درگیر این مساله هست از طریق دادستان کل کشور که خود عضو شورای مذکور هم می باشد این درخواست را پیگیری می کنیم؛ بنابراین مطالبه ما به قوت خود باقی و هرگز از شدت آن کاسته نمی شود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر آخرین اقدامات و پیگیری ها در مورد حملات سایبری به تاسیسات هستهای نیز اظهار کرد: در این زمینه به ریاست سازمان انرژی اتمی نامه نوشته شده و از ایشان خواسته شده تا با کمک وزارت امور خارجه و معاونت امور حقوقی ریاست جمهوری این موضوع را به طور جدی پیگیری کنند.
خرم آبادی خاطرنشان کرد: این موضوع مورد مطالبه مقام معظم رهبری نیز می باشد و ایشان در ضیافت افطاری که مسئولین کشور خدمت رهبری بودند آنجا فرمودند موضوع حمله سایبری به تاسیسات اتمی کشور ما یک جنایت است و این می تواند در مراجع بین المللی مورد تعقیب قرار گیرد که متاسفانه این کار نشده است.
معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی تصریح کرد: بعد از این صحبت رهبری دادستانی کل کشور جلساتی را با برخی از نهادها تشکیل داد. دادستانی کل کشور مکلف است برای اینگونه موارد از نهادهای ذیربط بخواهد تا این مسائل را پیگیری کنند.در حال حاضر نیز منتظر پاسخ سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه هستیم و به طور قطع این قضیه را پیگیری می کنیم.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که مدتی پیش مطرح شده بود که استفاده سازمان ها و دستگاه های دولتی از شبکه های اجتماعی تلگرام تخلف است و آیا در این زمینه پیگیری هایی انجام شده یا خیر؟ گفت: برخی از نهادها از این شبکه اجتماعی استفاده کرده بودند که تذکر داده شد و البته بخشنامه ای برای این مساله صادر شد که این موضوع را تخلف دانستند و اگر این موضوع منجر به خروج اطلاعات از کشور شود به نحوی که دیگران بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند قطعا جنبه کیفری هم پیدا خواهد کرد.
وی تاکید کرد: اگر مطلع شویم که برخی از نهادها در امور اداری شان از این شبکه استفاده می کنند قطعا علیهشان اعلام جرم خواهد شد و به طور جدی با آنها برخورد می شود.
خرم آبادی در ادامه اظهار کرد: شنیدهام که در برخی از مدارس زیر مجموعه وزارت آموزش و پرورش برای ارتباط بین دانش آموزان و مدارس و انجمن اولیا و مربیان از تلگرام استفاده می نند بنده تذکر میدهم که از این پیام رسان خارجی استفاده نکنند و از پیام رسانهای داخلی که تعدادشان قابل توجه است استفاده کنند.
وی افزود: باید سعی کنیم همه نهادهای ما پیام رسان های داخلی را جایگزین پیام رسان خارجی کنند، قطعا صدا و سیما میتواند مهمترین نقش را داشته باشد.
معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی در پایان اظهار کرد: متاسفانه قبلا دیده میشد بطور آشکار استفاده از شبکه اجتماعی تلگرام حتی تبلیغ می شد در حالی که اسمی از شبکه اجتماعی داخلی برده نمی شود و این درست نیست البته شنیده ام که ریاست صدا و سیما اقدامات را به عمل آورده اند که امیدوارم به طور عملی شاهد باشیم که پیامرسانهای داخلی جایگزین پیامرسان خارجی شوند.
منبع: آیتی ایران
برنامهریزی با شناخت جایگاه فعلی، ترسیم آینده ایدهآل و سپس تمرکز بر تغییرات لازم در زمان حال برای خلق آینده، آغاز میشود. با توجه به این چند نکته میتوانید از روش «بازگشت از آینده» استفاده کنید و کسبوکار خود را به جایگاه ایدهآل برسانید. مطالب این مقاله از کتاب جدید ۲۰۱۵برایان تریسی «استراتژی کسبوکار» گرفته شده که هنوز در ایران ترجمه نشده است.
کسبوکارتان چیست؟
قبل از اینکه برای جایگاه مطلوب خود در آینده تصمیم بگیرید، باید جایگاه فعلیتان را به دقت بشناسید.
با این پرسش شروع کنید: کسبوکار امروزتان چیست؟ آن را به وضوح توضیح دهید. آن را با توجه به تاثیر محصول یا خدمتتان در تغییر و بهبود زندگی مشتریان توضیح دهید.
اغلبِ افراد اصلا واقعیت کسبوکارشان را نمیشناسند. تاریخچه راهآهن مثال خوبی است. شرکتهای ریلی فکر میکردند کسبوکارشان مدیریت خطهای راهآهن است، درحالیکه کسبوکارشان در واقع انتقال کالا و ارائه خدمات بود.
اغلب خطوط راهآهن در ایالاتمتحده به تدریج ورشکسته یا نیمه ورشکسته شدند، زیرا بخش عمده حملونقل افراد، کالاها و خدمات توسط حملونقل جادهای، هواپیما و کشتی انجام میشد.
مثال برعکس آن شرکت «کَنِیدیَن پاسیفیک ریلوی» در کانادا است. این شرکت خیلی زود تشخیص داد که کسبوکارش انواع حملونقل است. با این بینش، خطوط هوایی، جادهای، کشتیرانی و سایر روشهای حملونقل را نیز راهاندازی کرد. هرگاه بخواهید هر چیزی (ازجمله خودتان) را با هر وسیله حملونقلی ارسال کنید، این شرکت برایتان راهحلی دارد.
به اعداد نگاه کنید
خود و کسبوکار فعلیتان را تحلیل کنید. اکنون کجا هستید؟ حاشیههای فروش و سودتان چقدر است؟ قیمتها و هزینههایتان چقدر است؟
نتایج مالیتان چگونه است؟ نگاهی به ارقام فروش بیندازید و آنها را بر اساس محصول، خط تولید، خدمت، بازار و کانال توزیع تقسیم کنید. نقاط قوت و نقاط ضعف مالیتان چیست؟ به چه منابعی دسترسی دارید؟
سپس به اهداف فروش خود نگاه کنید و آنها را با نتایج به دستآمده مقایسه کنید. آیا میزان فروش با انتظارات شما همخوانی دارد؟ فرایند فروشتان صعودی است یا نزولی؟ اگر سیر نزولی دارد، برای تغییر جهت آن چه کاری میتوان انجام داد؟ اگر سیر صعودی دارد، آیا مطمئن هستید این رشد ادامه خواهد داشت؟ قیمتها و هزینههایتان چقدر است؟
حال بر سود و حاشیههای سود تمرکز کنید. همان سوالات را بپرسید. آیا با انتظاراتتان همخوانی دارد؟ سیر آن صعودی است یا نزولی؟
بازگشت سرمایه شما چگونه است؟
محصولات و خدماتتان را تحلیل کنید. کدام محصولات خوب میفروشند؟ کدامها سودآورترین هستند؟ کدام موارد بدترین فروش را دارند؟ کدام محصولات ضرر میدهند؟ یکی از دامهایی که بسیاری شرکتها در آن گرفتار میشوند، ادامه فروش محصولات و خدماتی است که از آنها ضرر میکنند. هدف کسبوکار، فروش محصول زیاد نیست، بلکه پولسازی است. اگر با فروش محصولی ضرر میکنید، فروش بیشتر آن به معنی ضرر بیشتر است.
به درآمد فروش نگاه کنید. به بازگشت سرمایه و درآمد سهام هم نگاه کنید. آیا در حال افزایش هستند یا در حال کاهش؟ آیا تصمیمات درستی اتخاذ میکنید؟
مشتری پادشاه است
درآمد حاصل از مشتریان چیست؟ همانطور که شاید به ازای هر محصول ضرر کنید، ممکن است به ازای هر مشتری هم ضرر کنید. اینها مشتریانی نیستند که باید به آنها بفروشید. در حال حاضر، سودآورترین و کم سودترین مشتریانتان چه کسانی هستند؟ بهتر است کم سودترین مشتریان را حذف کرده و بهترین مشتریان را حفظ کنید.
چه کاری مشتریان را خوشحال میکند؟ چرا بهترین مشتریان دوباره نزدتان برمیگردند؟ کدامیک از کارهایی که برایشان انجام میدهید را بیشتر دوست دارند؟ شناخت مهمترین حوزه ایجاد رضایت در مشتری، کلید موفقیت است.
با خودتان روراست باشید و ببینید مشتریان چه مواردی را دوست ندارند. دلیل اصلی شکایت مشتریان چیست؟ چه چیزی را ارائه نمیدهید که مشتریان فعلی و احتمالی را به سمت رقبا میکشاند؟
جایگاه شما در بازار
شناخت جایگاهتان در بازار به معنی تشخیص نقاط قوت و ضعفتان است. شرکتتان چه کاری را بسیار خوب انجام میدهد؟ در چه مواردی آسیبپذیر هستید؟ جایگاهتان در بازار کجاست؟ رقبای اصلیتان چه کسانی هستند؟ در مقایسه با رقبا در چه رتبهای قرار دارید؟ رقبای فرعیتان چه کسانی هستند؟
رقبا چه کارهایی را درست انجام میدهند؟ نقاط قوت و ضعفشان چیست؟ چه کارهایی را بهتر یا بدتر از آنها انجام میدهید؟
به همه جزئیات بپردازید و باز هم به شکل بیرحمانهای روراست باشید. به قول «هارولد جِنین» از شرکت آی.تی.تی «حقایق را بفهمید. حقایق واقعی را دریابید، نه حقایق آشکار، حقایقی که امیدوارید وجود داشته باشند یا حقایق واضح را. حقایق واقعی را با تحلیل دریابید. حقایق دروغ نمیگویند».
میخواهید به کجا برسید؟
وقتی جایگاه کنونی خود را کاملا شناختید، سوال بعد این است که «میخواهید در آینده چه جایگاهی داشته باشید».
کسبوکارتان با توجه به روندهای فعلی به کجا میرود؟ در دو تا سه سال آینده کجا خواهد بود؟ رشد میکند، افول میکند یا به روند فعلی ادامه میدهد؟ با علم به اینکه آینده همیشه متفاوت از حال است، کسبوکار شما با روند فعلی به کدام سو خواهد رفت؟
تمام گزینهها را در نظر بگیرید
از خودتان بپرسید: این کسبوکار در آینده میتواند چگونه باشد؟
چه گزینههایی برای کسبوکارتان وجود دارد؟ برای تحول کسبوکارتان چه کاری را میتوان متفاوت انجام داد یا به چه حوزههای جدیدی وارد شد؟ چه محصولات و خدمات جدیدی را میتوان با روشهای متفاوت و در مکانهای متفاوتی ارائه کرد و فروخت؟
تصور کنید هیچ محدودیتی ندارید
سپس بپرسید: کسبوکارتان در سه تا پنج سال آینده باید چگونه باشد؟ اگر میتوانستید چوبی جادویی را تکان دهید و کسبوکاری فوقالعاده بسازید و اگر هیچ محدودیتی نداشتید، کسبوکارتان در آینده چطور میشد؟
یک بار برای شرکتی میلیارد دلاری که به مشکل برخورده بود، یک جلسه استراتژی برگزار کردم. رقبای جدید و قوانین دولتی جدید شرکت را به بحران کشانده بود و منجر به تعدیل نیرو، کوچکسازی سازمان و توقف کارها شده بود. جلسه را با فرایندی به نام «ایدهآلگرایی» آغاز کردم. هدف این بود که مدیران شرکت از تمرکز بر زمان حال دست بردارند و بر آینده ایدهآل تمرکز کنند. به مدیران ارشد حاضر در جلسه گفتم که «رویای پنجساله» تعریف کنند.
رویای پنجساله تمرینی است که به شما کمک میکند تا آینده ایدهآل را تصور کنید. برای تعریف دقیق این رویا باید مجموعه سوالاتی از خود بپرسید: شرکتتان چقدر بزرگ خواهد بود؟ چه شهرتی خواهد داشت؟ چه محصولات و خدماتی ارائه خواهید کرد که باعث سلطه شما بر بازار شوند؟ چه افرادی برای شرکتتان کار خواهند کرد و روش رهبریتان چه خواهد بود؟ سودآوری چقدر خواهد بود؟ قیمت سهامتان چقدر افزایش خواهد یافت؟
وقتی این تمرین را با مدیران شرکتی که به مشکل برخورده بود مطرح کردم، به ۲۷ تعریف مختلف از یک شرکت ایدهآل رسیدیم و سپس آنها را به اهداف شفاف تبدیل کردیم. بعضی از این اهداف عبارت بودند از: سودآوری زیاد، شهرت عالی در بازار، قیمت بالای سهام، نرخ رشد بالا، رهبری عالی، ارائه خدمات فوقالعاده به مشتریان و مکانی عالی برای کار کردن. همه مدیران معتقد بودند که میتوان در مدت پنج سال به همه این اهداف دست یافت.
بازگشت از آینده
وقتی آینده ایدهآل خود را به وضوح تعریف کردید، به شرایط حال برگردید و ببینید باید از امروز چه کارهایی انجام دهید تا رویای خود درباره آینده ایدهآل را به واقعیت تبدیل کنید. این کار را «بازگشت از آینده» مینامند. فهرستی از همه کارهای لازم برای تحقق این رویای پنجساله تهیه کنید. این نقطه شروع تهیه برنامه استراتژیک است.
منبع: مدیرسبز
تعیین نحوه برخورد با مشتریان، نقطه شروع توسعه سیاستی برای خدمترسانی بینظیر به مشتری است. کار خود را با تعریف «تجربه بینظیر مشتریان» آغاز کنید.
اگر تجربه مشتریان عالی و بینقص باشد، چگونه خواهد بود؟ اگر مشتریان مطلبی درباره خدمات شما به سایر افراد بگویند، دوست دارید آن مطلب چه باشد؟
طبق تحقیقات و آزمایشها، ده عامل یافت شده است که در ایجاد تجربه بینظیر مشتری موثر هستند:
۱. اعتبار و ثبات: قابل پیشبینی باشید
اگر هربار که دوستان خود را ملاقات میکنید، تغییر کرده باشند، چه احساسی به شما دست میدهد؟ تصور کنید اگر هربار که آنها را میبینید ظاهر، صدا و رفتارشان تغییر کرده باشد، حفظ ارتباط با آنها چقدر دشوار میشود. این دقیقا همان احساس ناخوشایند و دلسردکنندهای است که با تغییر مداوم و بیدلیل محصولات خود، در مشتریان به وجود میآورید. شوآب. کام همزمان با بهکارگیری هر ایده جدیدی در شرکت، وبسایت خود را ارتقا میداد؛ اما مشتریان اغلب بهجای خوشحالی، از این تغییرات ناآشنا که شوآب را ذوقزده میکرد، متنفر بودند. برای مثال اغلب وبسایتها، مرتبا طراحی خود را درست زمانی که مشتریان به آن عادت کردهاند و از آن لذت میبرند تغییر میدهند و در آنها احساس سردرگمی بهوجود میآورند.
اعتبار و ثبات به این معنی است که مشتریان میتوانند روی یک برند حساب کنند و در هر دفعه استفاده از آن محصول یا خدمت، مثل استفاده از محصولات مکدونالد، کی.اف.سی و پیتزا دومینو همان تجربه را داشته باشند. هر بار که محصولات این برندها را میخرید، دقیقا میدانید طعمشان چگونه خواهد بود، زیرا مشابه دفعات قبل است. برای اغلب شرکتها، همین موضوع تعریف برند است.
۲. مسئولیتپذیری: وقتی اشتباهی مرتکب میشوید، آن را قبول کنید
تحقیقات مکرر نشان میدهد وقتی مشتریان شکایت میکنند، اغلب واقعا نمیخواهند پول خود را پس بگیرند و یا خرید را لغو کنند. آنها توقع دارند که محصول خریداری شده به خوبی کار کند. آنها از شرکت فروشنده میخواهند، به تعهداتی که هنگام فروش قول داده عمل کند.
مردم از شما انتظار کمال ندارند. انتظار آنها این است که مسئولیت اتفاقات خوب یا بدی که هنگام تجربه محصول برای مشتری رخ میدهد را بپذیرید. جالب است بدانید که بسیاری از شرکتها اگر به سرعت اقدام کنند، بلافاصله عذرخواهی کنند و مسئولیتپذیر باشند، از طرف مشتریان بخشیده میشوند.
برخلاف تصور، اشتباهات باعث میشود عمیقتر به کنکاش بپردازید و گفتگوهایی عمیقتر و بامعنیتر با مشتریان انجام دهید. وفادارترین مشتریان شاید در نتیجه اشتباهات شما به مشتری تبدیل شده باشند. مشتریانی که شکایت کرده و پاسخ سریعی دریافت میکنند، بیشتر از آنهایی که هرگز شکایت نکردهاند، در خریدهای بعدی و معرفی مشتریان به شرکت وفادار خواهند بود. از طرف دیگر، پاسخ کند به شکایت مشتری باعث ترس و عصبانیت میشود. مشتری از این میترسد که مجبور به استفاده از محصولی شود که به خوبی کار نمیکند و از خرید اشتباهی که انجام داده عصبانی است.
۳. پاسخگویی سریع: به سرعت به اصل ماجرا بپردازید
وقتی همسر یا دوستتان از شما میپرسد، «آیا مرا دوست داری؟» موضوع فقط دادن پاسخ مثبت نیست. سرعت مهمتر است. باید به این سوال به سرعت جواب دهید.
امروزه، با وجود ارتباطات لحظهای و جهانی، مصرفکنندگان در هر لحظه خبرهای مربوط به محصولات شما را با استفاده از پیامهای متنی به دیگران منتقل میکنند.
خطوط هوایی یونایتد دریافت که نمیتواند موضوع شکستن گیتار ارزشمند یکی از مسافران توسط یکی از باربران شرکت را به راحتی خاتمه دهد، زیرا همه مسافران هواپیما شاهد آن بودند. اگر شرکت ۳۵۰۰دلار را صرف خرید یک گیتار ارزشمند تیلور میکرد، میتوانست از میلیونها دلار خسارتی که توسط رسانهها ایجاد شد، اجتناب کند؛ اما این هزینه پرداخت نشد. دیو کارول و گروه او به نام پسران ماکسول در نماآهنگی با نام «یونایتد گیتارها را میشکند» که شعر آن برمبنای تجربه کارول سروده شده بود، انتقام دلچسبی از این خطوط هواپیمایی گرفتند. بیش از ۸میلیون نفر این نماآهنگ را دیدند. یونایتد به خاطر انتشار این اخبار، بهسمت سقوط پیش میرفت و گروه دیو کارول معروفتر میشد.
همه باید بدانند که این مشتری است که موفقیت یا شکست شما و دستمزدتان را تعیین میکند. سام والتون میگوید: «ما همه یک رئیس داریم و آن مشتری است و هر زمانی که بخواهد میتواند با خرید از جایی دیگر، ما را اخراج کند». شما وکیلمدافع مشتریان خود هستید. خود را یک آژانس حمایت از مصرفکنندگان بدانید که از بهترین مشتریانش حمایت میکند. حتما این جمله معروف قدیمی را شنیدهاید، «تا وقتی ندانند به آنها اهمیت میدهید، به دانش شما اهمیت نخواهند داد».
۴. خدمات اختصاصی: کاری کنید دقیقا مناسب مشتری بهنظر برسد
آیا تجربه مشتری شما مطابق با توقع واقعی خریدار است؟ آیا متخصص نیازهای منحصربهفرد مشتریان هستید؟ چگونه میتوانید شرکت خود را به جایی برسانید که تجربه منحصربهفردی برای مشتریان ایجاد کند و رقبا نتوانند بدون فداکاری برای مشتریان خود، از آن تقلید کنند؟
۵. مجموعه کامل: موجودی محصولات خود را کنترل کنید
برای دریافت پاسخ مطلوب از مشتریان و برای اینکه بگویند: «این محصول فوقالعاده است»، باید موجودی آن محصول در انبار کافی باشد. کسبوکار شما چه کوچک باشد و چه بزرگ، داشتن موجودی کالای مناسب در زمان مناسب، بدون ایجاد مشکل مالی برای شما، یک فعالیت موازنهای گران و هزینهبر است. انبار کردن پرهزینه است و ریسک فروختهنشدن محصولات را به همراه دارد؛ اما اگر بهدنبال خلق تجربهای فوقالعاده برای مشتری هستید، باید بتوانید درست زمانی که مشتری محصولی را میخواهد، آن را تحویل دهید.
۶. کیفیت: مشتریان آن را تعیین میکنند
تعریف کیفیت عبارت است از تناسب محصول یا خدمت با شرایط خاص و منحصربهفرد مشتری. کیفیت به معنی این است که محصولات و خدمات شما با معیارها و نیازهای مشتری مطابقت داشته و یا از آن فراتر میرود.
در جریان جنگ جهانی دوم، هزاران نفر برای چتربازی آموزش دیدند، اما در موارد متعددی، چترهای نجات در پرشهای آزمایشی باز نشدند. خوشبختانه چتربازان دو چتر نجات داشتند، بنابراین نرخ تلفات در جریان آموزش بسیار پایین بود. با اینکه جمعکنندگان چترهای نجات برای درست بستن چترها، پاداش و جایزه دریافت میکردند، اما سطح نقایص چترهای نجات و باز نشدن آنها بهطور غیرقابلقبولی بالا بود.
سرانجام، یکی از افسران ایدهای را مطرح کرد. او به جمعکنندگان چترهای نجات گفت که صبح روز بعد آنها را به ارتفاع ۵۰۰۰پایی خواهد برد و باید با چترهایی که خودشان جمع کردهاند، از آن ارتفاع بپرند. جای تعجب نیست که در این پرش آزمایشی همه چترها باز شدند.
سپس افسر همه چترجمعکنها را گردهم آورد و گفت، از اینپس بهصورت تصادفی هریک از شما را به این ارتفاع میبرم تا با یکی از چترهایی که در هفته گذشته جمع کردهاید و آنهم بهطور تصادفی انتخاب شده است، بپرید. از آن زمان به بعد، همه چترها بهروشی عالی جمع شدند و حادثه چترهای بازنشده هرگز تکرار نشد.
۷. تحویل: در هر فرصت ممکن فراتر از انتظارات عمل کنید
تعجبی ندارد شرکتهایی که تحویل محصولشان سریع، قابلاعتماد و قابل پیشبینی است، کسبوکار را از چنگ توزیعکنندگانی که توزیع ضعیف و بیثباتی دارند میربایند. سایت زاپوس کفشفروشی آنلاینی است که به خاطر ایده خدماترسانی سریع و خاطرهانگیز به مشتری، در عرض ۹سال به یک شرکت میلیارد دلاری تبدیل شد. مدیر ارشد اجرایی شرکت میگوید: لطیفهای که مشتریان تعریف میکنند این است که «لحظهای که سفارش خود را بهصورت آنلاین در سایت زاپوس ثبت میکنید، باید از جا بلند شده و سمت در بروید، زیرا کفشهایی که سفارش دادهاید، بهسرعت ارسال میشود».
۸. تجربه کارمندان: کاری کنید افرادتان از کارکردن برای شما خوشحال باشند
اگر کاری کنید کارمندان احساس مهمبودن کنند، همین احساس را در مشتریان نیز ایجاد خواهند کرد. درواقع چگونگی رفتار کارمندان با مشتری، بازخورد رفتار مدیر شرکت با کارمندان است.
۹. تجربه شخصی: خود را جای مشتریان بگذارید و بینید احساس مشتریبودن چگونه است
هیچ چیز در کسبوکار مهمتر از تجربه شخصی نیست. وقتی کارایی (ناکارایی) یک محصول یا خدمت را درعمل میبینید، اطلاعات بهدستآمده با ارزشتر از میلیونها نظرسنجی تلفنی است.
در آزمایشی، مدیران سایت شوآب به یک اتاق نیمهتاریک میرفتند که مانند اتاقهایی بود که برای بازجویی مجرمان استفاده میشود و آینه یکطرفهای در آن نصب شده بود. چنین مکانی آزمایشگاه قابلیت استفاده نامیده میشود. آنطرف آینه، مشتری تنهایی پشت کامپیوتر نشسته بود و مدیران، مشتریانی را میدیدند که بدون کمک درحال گشتوگذار در سایت شوآب بودند. آنها میتوانستند صفحه کامپیوتر را ببینند و ناراحتی را در چهره مشتری بخوانند. سختی کشیدن مشتری تقصیر او نیست، تقصیر شماست.
۱۰. رقابت: مشتری باشید
اکثر رهبران کسبوکار، پشت میز خود مینشینند و ادعا میکنند مشتریمدار هستند، اما معمولا وقتی در دفتر خود نشستهاید، نمیتوانید درک کاملی از سلایق مشتریان داشته باشید. باید بیرون بروید و با مشتریان خود ملاقات کنید.
از این تمرین ساده و قدرتمند در شرکت خود بهطور مرتب استفاده کنید: هریک از اعضای تیم را موظف کنید از رقبای موفق شما خرید کنند. از محل کارشان بازدید کنید، آگهیهای آنها را بخوانید و به تعهداتی که به مشتریان میدهند توجه کنید. لازم نیست چرخ را از نو اختراع کنید. گاهی تنها با انگیزهگرفتن یا ترسیدن از رقبای موفق خود میتوانید ایدههایی فوقالعاده برای بهبود تجربه خدمات مشتریان بهدست آورید و بهتر از آنها عمل کنید.
برای پیروزی در بازار رقابتی باید در تلاشها، سختیها و پیروزیهای مشتریان خود همدل و سهیم باشید. هر تماس با مشتری، فرصتی برای ایجاد ذهنیت مثبت از سازمان شما است. مرتبا به مشتریان یادآوری کنید که قدرشان را میدانید.
منبع: مدیرسبز
امروز اقتصاد ۷۵ ماه (بیش از ۶ سال) است که شاهد رشد اشتغال در بخش خصوصی بوده است. با این حال، هنوز هم کسبوکارهای مختلف در برخی حوزههای صنعت در سراسر آمریکا امکان بازگشت به سطح اشتغالزایی پیش از رکود اقتصادی را به دست نیاوردهاند. به نظر شما چگونه میتوان سرعت اشتغالزایی را به حداکثر رساند؟
بخش مهم و تاثیرگذار پاسخ به این پرسش کسبوکارهای کوچک ایالات متحده هستند که نزدیک به ۶۰ درصد مشاغل بخش خصوصی و قریب به نیمی از استخدامهای نیروی کار این کشور را به خود اختصاص دادهاند. کمک به این بنگاههای اقتصادی برای توسعه ایدههای نو، یکی از بهترین روشهای حمایت از توسعه اقتصادی بوده و مستلزم توجه مستمر مقامات در بخش دولتی و خصوصی است.
مناقشات سیاسی در خصوص توسعه اقتصادی ایالات متحده عمدتا بر موضوع مالیات تمرکز دارد. اما مالیات فقط یکی از مهمترین چالشهایی است که پیش روی کسبوکارهای کوچک قرار دارد. گزارش منتشر شده توسط کالج بوستون، مهر تاییدی بر این حقیقت است. این گزارش دیدگاهی نو نسبت به نیازهای حیاتی کسبوکارهای کوچک ایجاد کرده است و میتوان آن را به عنوان چارچوبی اساسی برای پرداختن به چالش مذکور در نظر گرفت.
همانطور که از گزارش Goldman Sachs در خصوص رتبهبندی ۱۰ هزار کسبوکار کوچک برمیآید، کارآفرینان در سراسر ایالات متحده با موانعی برای گسترش رشد و توسعه کسبوکار خود روبهرو هستند. براساس نظرسنجی انجام شده در میان ۱۸۰۰ کسبوکار کوچک، چهار چالش اصلی در تمامی صنایع به صورت مشترک قابل مشاهده است:
۱. نیاز به دسترسی بهتر به سرمایه
۲. حذف و کاهش مقررات سختگیرانه
۳. کارکنان ماهرتر
۴. توانایی بیشتر در جذب و بهرهبرداری از فناوری.
در ادامه نگاهی کوتاه به هر یک از این چالشها میاندازیم:
سرمایه: تامین منابع مالی یکی از مهمترین موانع رشد و توسعه است. نتیجه نهایی این است درحالیکه بودجه متوسط صد هزار دلار در نظر گرفته میشود، کسبوکارها معمولا حداکثر قادر به فراهم کردن رقم ۴۰ هزار دلار هستند، به این ترتیب برای جبران کسری سرمایه به وامهای بانکی روی میآورند اما بانکها نیز با قوانین و مقررات سفت و سختی برای اعطای تسهیلات مواجه هستند.
از میان برداشتن شکاف موجود میان آنچه کسبوکارها به دنبال آن هستند و آنچه در عمل به دست میآورند، به استخدام بیشتر، سرمایهگذاری و رشد مضاعف ختم میشود. علاوهبر این، منجر به کاهش استقراض کارتهای اعتباری میشود که نرخ بهره بالای آن مشکلات مالی فراوانی را برای بنگاههای اقتصادی ایجاد میکند. صاحبان کسبوکار نیز در این میان خواستار بازنگری در شرایط اعطا و ارقام تسهیلات مالی و شفافیت بیشتر در روند استقراض هستند. مباحثی که پیرامون قوانین مربوط به اعطای اعتبارات مالی صورت میگیرد باید به موضوع توازن میان نیاز به حمایتهای نظارتی و رشد اقتصادی توجه داشته باشد.
قانونگذاری: نزدیک به ۶۰ درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی، در درک و مدیریت قوانین و مقررات دولتی دچار مشکل هستند. شرکتها سالانه حدود ۲۰۰ ساعت را صرف انطباقپذیری هرچه بیشتر با مقررات دولتی میکنند. دولتها باید در کنار حمایت از حقوق مصرفکننده و پیشگیری از به خطر افتادن محیط زیست، برای برداشتن چنین بار سنگینی از روی دوش کسبوکارها در کنار آنها باشند. برای مثال، کارآمدتر کردن فرآیندهای تایید سازمانی میتواند کسبوکارها را در سرعت بخشیدن به فرآیند رشد و توسعه یاری کند. افزون بر این، سادهتر شدن کدهای مالیاتی به کسبوکارهای کوچک اجازه میدهد تا زمان و هزینه کمتری را صرف انطباقپذیری بیشتر با مقررات کنند.
مهارت: پیشتر یکی از مهمترین چالشهای پیشروی سازمان برای استخدام نیروی کار یافتن بهترین استعدادها بود. چالشی که به نظر برای داوطلبان استخدام مهمتر از موضوع الزامات حقوق و دستمزد و رقابت با سایرین بود. کسبوکارهای کوچک بهطور روزافزون به دنبال جذب نیروی کار ماهری هستند که مجوزها و گواهینامههای تخصصی در اختیار دارند. براساس نظرسنجی اداره آمار کار آمریکا، ۸/ ۵ میلیون فرصت شغلی نشاندهنده عدم توازن میان نیازهای سازمانی و مهارتهای شغلی داوطلبان استخدام است.
انطباق بیشتر بین برنامههای توسعه نیروی کار در بخش دولتی و خصوصی، نقش قابلتوجهی در از میان برداشتن شکاف مذکور خواهد داشت. علاوهبر این، نباید نقش پررنگ کالجهای محلی را در این میان نادیده گرفت. برنامههای درسی این مراکز باید به موازات نیازهای متغیر صنعت تغییر کنند تا از کسب مجموعه مهارتهای مورد نیاز بهمنظور استخدام در میان فارغالتحصیلان این مراکز اطمینان حاصل شود. برخی دولتها فرآیند اعطای یارانههای کارآموزی را آغاز کردهاند و اکنون به خوبی میدانند که هیچ جایگزین مناسبی برای آموزش در حین کار وجود ندارد. اجرای برنامههای مشارکتی در میان کسبوکارهای کوچک هر صنعت نیز میتواند روشی مناسب برای سرشکن کردن هزینههای توسعه مهارتی باشد.
فناوری: کسبوکارهای کوچک فناوری را به عنوان اکسیر بهرهوری و موفقیت قلمداد میکنند. اما دستیابی به فناوریهای مدرن پرهزینه بوده و مستلزم مهارتهایی است که اغلب کسبوکارها از آن بیبهرهاند. بهرهبرداری از فناوریهای پیشرفته نیز بهمنظور حمایت از کسبوکارها در قبال جرائم سایبری از نیازهای فوری این کسبوکارها به حساب میآید، بر اساس نتایج نظرسنجی ۴۰ درصد از کسبوکارها از توان کافی برای مقابله با جرائم سایبری برخوردار نیستند. در واقع، یکی از هر پنج شرکت، قربانی حملات سایبری بودهاست و این نشاندهنده روندی جهانی است که براساس آن شرکتهای مختلف در حال تبدیل شدن به هدفی برای حملات هکرها هستند. در صورت توان پرداخت هزینههای جذب فناوری، ادبیات فناورانه به واسطه دسترسی بهتر به منابع و آموزشهای پیشرفته و استانداردهای شفاف دولتی در زمینه امنیت سایبری در میان کسبوکارها گسترش پیدا خواهد کرد.
کسبوکارهای کوچک با چالشهای دیگری نیز روبهرو هستند اما پیشرفت در هر یک از حوزههای مطرح شده منجر به رشد چشمگیر استخدام و در نهایت توسعه اقتصاد ملی خواهد شد. پس از روند ششساله بهبود، اکنون باید به کسبوکارهای کوچک در پیش راندن بازهای جدید از رشد و توسعه تجارت کمک کرد و نسل جدید را آماده این اشتغال سراسری کرد.
منبع: itiran
ضرب المثلی قدیمی هست که می گوید «سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند»، اما انسان های پر بازده وقتی پای کار به میان می آید این ضرب المثل را از ذهن خود خارج می کنند.
این دست انسان ها به جای آنکه اجازه دهند عادات، روتین ها، و رویه های معمول بر روزشان حاکم شود و زندگی شان را روی حالت خودکار قرار دهد، مرتب رویههای خود را تغییر می دهند و حتی به کلی از نو می سازند؛ چه به این کار نیاز داشته باشند و چه نه. این ها گفته های Charles Duhigg، گزارشگر نیویورک تایمز است.
او این شیوه ی به ظاهر غیر منطقی تفکر را حین نوشتن اولین کتاب خود به نام «قدرت عادت» کشف کرد. دوهیگ در زندگی خودبا انسان های فوق العاده پر بازده ای برخورد داشته است از جمله Atul Gwande، یکی از نویسندگان نیویورکر که از قضا جراح، محقق، و نویسنده ی چهار کتاب نیز هست.
دوهیگ تصمیم گرفت بفهمد چرا برخی افراد خاص قادرند در طول یک روز نسبت به اغلب انسان ها کار های بیشتری انجام دهند. او یافته های خود را در کتاب دومش با عنوان «با هوش تر، سریع تر، بهتر» با مخاطبان در میان گذاشت که در ادامه برخی از نکات مهم آن را با هم مرور خواهیم کرد:
اتخاذ شیوه های جدید به تمرکز نیاز دارد
دوهیگمی گوید: «من متوجه شدم تقریباً تمام کسانی که بازده بالایی دارند، عامدانه تصمیم گرفته اند به بالا بردن بازده خودفکر کنند». قرار دادن عنان زندگی در دست عاداتممکن است برای مدتی نتیجه بخش باشد، اما مشکل اینجاست که وقتی اثر خود را از دست می دهد متوجه این موضوع نمی شویم. او می افزاید: «عادات ما ابزار های مفیدی هستند، اما همانقدر که می توانند به ما کمک کنند، می توانند جلوی پیشرفت ما را نیز بگیرند. همه چیز به این بستگی دارد که آگاهانه خود را به انتخاب عادات خاصی تشویق کنید یا کورکورانه بنده ی عادات فعلی خود شوید».
پر بازده ترین انسان ها به جای آنکه شیوه ای پیدا کنند و باقی عمرشان را به همان بچسبند، مدام در حال امتحان کردن شیوه های جدید هستند. دوهیگ در این باره می گوید: «روش کار آنها به این صورت است که مثلاً ۶ ماه شیوه ی استفاده از پرونده و نت برداری به سبک دیوید الن را برای انجام کار هایشان در پیش می گیرند. سپس تصمیم می گیرند شیوه ی تازه ای را امتحان کنند و مثلاً به سراغ کدگذاری پرونده ها و فایل ها با استفاده از رنگ می روند. بعد باز سیستم جدیدی کشف می کنند. این گشت و گذار آگاهانه در شیوه های مختلف انسان را مجبور می کند عامدانه به بازده خود فکر کند».
بازده بالا نیازمند بهبود مداوم است
به گفته ی دوهیگ برخی افراد به صورت طبیعی نسبت به دیگران بازده بیشتری دارند. اما تغییر شیوه ها و رویه ها به طور اخص برای کسانی که در بالا بردن بازده خود دچار مشکل هستند اثربخش است. علت این امر آن است که بالا بردن بازده نیازمند توجه، تمرکز و پذیرفتن چالش است.
دوهیگ در کتاب خود با یکی از بازیکنان مطرح بازی های فکری مصاحبه کرده است که مهارت های تصمیم گیری اش بازده بالایی برایش رقم می زنند. دوهیگمی گوید: «از او پرسیدم چرا در تصمیم گیری مهارت دارد و جالب اینجا بود که گفت ذاتاً مهارتی در این کار ندارد و در حقیقت کاملاً برعکس است. در واقع او همیشه به تصمیم گیری هایش فکر می کند و آنها را به آزمون می گذارد».
دوهیگ می افزاید عجیب است که پر بازده ترین انسان ها لزوماً همیشه احساس پر بازده بودن نمی کنند. در حقیقت فکر می کنند به اندازه ی کافی بازده ندارند، اما از این نگرانی خود برای طراحی ساز و کار تازه ای بهره می گیرند که آنها را وادار می کند مدام به بازده شان فکر کنند.
از طرف دیگر کسانی که فکر می کنند انسان های پر بازدهی هستند اغلب احساس اعتماد به نفس کاذب دارند و حتی از شیوه های خود به اشتباه دفاع می کنند که همین امر تمایل آنها به تغییر را از بین می برد.
دوهیگ می گوید: «آسان ترین کاری که می توان انجام داد این است که فکر نکنیم بهره ور هستیم. انسان های بهره ور خود را به فکر کردن به چیز هایی وادار می کنند که در غیر این صورت شاید در پس زمینه ی ذهنشان باقی می ماند. آنها به این ترتیب مدام در حال بهبود خود خواهند بود».
منبع: دیجیاتو
تا به حال شده احساس کنید برخی از دوستان یا آشنایانتان به سرعت در زندگی شغلی یا کسب و کارشان پیشرفت می کنند اما شما درجا می زنید؟ اگر پاسختان مثبت است احتمالاً یک کار ساده که می تواند شما را در رسیدن به اهدافتان یاری کند از قلم انداخته اید و آن این است که به خودتان اولویت نداده اید.
متخصصین امور مالی شخصی اغلب توصیه می کنند «اول پول خودتان را بپردازید». منظور آنها از این حرف آن است که وقتی حقوق یا طلب خود را دریافت می کنید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که بخشی از آن را به پس اندازتان اضافه کنید، سپس به سراغ پرداخت هزینه ها و دیگر تعهدات مالی خود بروید.
این در حالی است که اغلب ما تقریباً به صورت غریزی خلاف این کار را انجام می دهیم، یعنی اول هزینه هایمان را پرداخت و سپس اگر پولی باقی ماند آن را پس انداز می کنیم. اما مشکل اینجاست که به این ترتیب به ندرت پول چندانی برای پس انداز باقی می ماند. درست است که با این شیوه هزینه ها و مخارجمان پرداخت می شوند، اما هیچ گاه موفق نمی شویم به اندازه ی کافی پس انداز کنیم و همین باعث می شود به اهداف مالی خود نرسیم.
متأسفانه اغلب ما با زمان خود نیز همین کار را می کنیم؛ منبعی که حتی از پول نیز با ارزش تر است. ما هر روز با وظایف و مشغله های متعددی مواجه می شویم که برای تحقق تعهدات خود به مشتریانمان، راضی کردن رئیسمان، محقق کردن ضرب الاجل های مختلف و حمایت از کارکنانمان باید آنها را به انجام برسانیم.
اما گذشته از این موارد، کار ها و مشغله هایی هم داریم که معمولاً ضرب الاجل ندارند و مشتری یا همکارمان منتظر انجامشان نیست. در واقع،اغلب این موارد ماهیتی نظری دارند.
گفتگو با مشتریان جدید، تحقیق روی بازار های احتمالی، و یا تلاش برای توسعه ی محصولی جدید می توانند نمونه هایی برای مورد یاد شده باشند. اگر طرح شما با موفقیت پیش برود، به یک قهرمان بدل خواهید شد. اما احتمال عدم موفقیت نیز در چنین پروژه هایی کم نیست.
به همین دلیل شاید اختصاص بی محابا و نسنجیده یزمان و انرژی به پروژه هایی که به وقتش خود به خود با نتایجی ملموس همراه می شوند منطقی نباشد. بنابراینتوصیه می شود نیم ساعت ابتدایی روز کاری خود را به روال زیر سپری کنید:
۱– نیم ساعت وقت خود را به پروژه ای اختصاص دهید که می تواند نتایج خارق العاده ای در بر داشته باشد
می توانید این زمان را صرف تحقیق یا یادگیری پیرامون صنعت حوزه ی فعالیتتان کنید. اگر چیزی هست که پتانسیلپیش راندن شمارا دارد و از انجامش لذت می برید، همان را انتخاب کنید.
اما چرا فقط نیم ساعت؟ یک ساعت بهتر نیست؟ ممکن است باشد، اما صرف یک ساعت زمان به صورت روزانه ممکن است در درازمدت عملی نباشد. برای مثال اگر در آستانه ی مهلت انجام یک پروژه باشید یا رئیستان بیصبرانه منتظر انجام کاری باشد، واقعاً قادر نخواهید بود یک ساعت تمام کارتان را کنار بگذارید و روی پروژه ی رویایی تان کار کنید. از سوی دیگر، کار های کمی وجود دارند که نتوان انجامشان را نیم ساعت به تعویق انداخت.
۲– این نیم ساعت باید نیم ساعت ابتدایی روز کاری شما باشد
چرا؟ به این دلیل که باید خودتان را در اولویت قرار دهید. اگر سعی کنید ابتدا به کار های دیگری بپردازید که فکر می کنید اولویت بیشتری دارند، احتمال آنکه در پایان روز زمانی برایتان باقی بماند بسیار پایین خواهد بود.
یک دلیل خوب دیگر نیز برای اولویت دادن به خود در ابتدای روزوجود دارد. دانشمندان علوم عصبی می گویند آغاز روز معمولاً برای کار کردن روی پروژه هایی که به توان ذهنی و خلاقیت نیاز دارند زمان فوق العاده ای است.
۳– عوامل حواس پرت کن را نادیده بگیرید
برای آنکه موفق به انجام این کار شوید باید نیم ساعت مخصوص خود را بدون وقفه، از هر عامل حواس پرت کنی دور نگه دارید. بستن در اتاق، یا خاموش کردن تلفن همراه از جمله مواردی هستند که در این راه به شما کمک می کنند. اگر لازم است با نصب یک اعلان کوچک روی در اتاقتان، دیگران را از در دسترس بودن خود ظرف نیم ساعت آگاه کنید. هر کاری که می کنید، پیش از این نیم ساعت به سراغ ایمیل هایتان نروید؛ مگر آنکه با کار مورد نظر ارتباطی داشته باشد.
۴– پروژه تان رادرست سر نیم ساعت متوقف کنید
حتی اگر به اصطلاح روی دور افتاده اید و حسابی مشغول کار روی پروژه ی رویایی تان شده اید، سر نیم ساعت کار کردن روی آن را متوقف کنید. این موضوع چه اهمیتی دارد؟ اگر به زمان تعیین شده پایبند نباشید و به جای نیم ساعت، ۲ ساعت وقت خود را صرف آن کنید، احتمال آنکه در روز های آینده به قرار هر روزه تان پایبند بمانید پایین خواهد بود چون می ترسید مزاحم کار اصلی تان شود.
اگر لازم بود می توانید بعداً وقت اضافی خود را به ادامه ی کار روی پروژه ی مورد نظر اختصاص دهید اما باید به ۳۰ دقیقه ی خود پایبند بمانید.
۵– پیشرفت خود را بسنجید
وقتی کار شما نتایج قابل اندازه گیری داشته باشد، پایبند ماندن به آن آسانتر خواهد بود. به همین دلیل پیشرفت خود در این بازه های نیم ساعته را دنبال کنید. هر کاری که در این زمان موفق به انجامش می شوید یا فرصتشرا نمی یابید را روی کاغذ بیاورید و پیشرفت پروژه ی رویایی و اهدافتان را بسنجید. این کار به شما کمک می کند بفهمید کدام بخش از تلاش هایتان نتیجه بخش بوده و کدام نبوده است. این به مدیریت بهتر زمان کمک خواهد کرد.
۶– عذاب وجدان نداشته باشید
اگر حس می کنید از زمانی که باید به کار دیگری اختصاص می دادید وقت می گذارید و از این بابت عذاب وجدان می گیرید، با این موضوع کنار بیایید. واقعیت این است که اختصاص این زمان به خودتان، کمک می کند در باقی روز روی کمک به شرکت و مشتریانتان تمرکز بیشتری داشته باشید.
شرکت گوگل یک روز در هفته به مهندسین خود اجازه می داد روی هر پروژه ای که می خواستند کار کنند. جیمیل یکی از محصولاتی است که از دل همین فرصت زاده شد و به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت.
منبع: دیجیاتو
Logical Volume Managementیا LVM یک تکنیک اختصاص فضای هارد دیسک برای استفاده در مواردی است که تعداد هارد دیسک های یک سیستم افزایش پیدا می کند و به شما قابلیت های بسیار زیادی در حوزه پارتیشن بندی هارد دیسک ها می دهد ، انعطاف پذیری بسیار زیادی که در LVM وجود دارد این امکان را به سیستم عامل ها می دهد که پارتیشن ها را بصورت متمرکز ، بصورت توزیع شده و یا ترکیبی بر روی چندین هارد دیسک ایجاد و مدیریت کنند و مهمترین نکته در استفاده از LVM این است که در چنین شرایطی سیستم عامل و کاربر به هیچ عنوان متوجه این تغییرات نخواهند شد ، شما براحتی می توانید با استفاده از تکنیک LVM فضای پارتیشن های خود را کم و زیاد کنید و یا آنها را به جای دیگری انتقال دهید بدون اینکه کوچکترین تداخلی با کارکرد سیستم عامل داشته باشید. از تکنیک LVM به عنوان یک تکنیک مجازی سازی فضای ذخیره سازی یا Storage Virtualizationنیز نام برده می شود ، LVM در همان لایه ای کار می کند که درایورها کار می کنند بنابراین تا حدود زیادی درگیری با سیستم عامل ندارد.

LVM را به عنوان Dynamic Partitionهم می شناسند ، Logical Volume Manager یا LVM به شما این امکان را می دهد که در سیستم عامل GNU Linux یک فایل سیستم را بصورت همزمان بر روی چندین پارتیشن قرار بدهید. اگر شما بر روی یک پارتیشن فضای کمی دارید و دچار کمبود فضا شده اید و می خواهید فضای بیشتری به پارتیشن مورد نظر بدهید شما می توانید از Logical Volume Manager یا LVM استفاده کنید. از LVM می توان به عنوان یک لایه ظریف نرم افزاری در بالای چندین هارد دیسک و پارتیشن یاد کرد که این قابلیت را به ما می دهد که بدون اینکه کاربر متوجه شود پارتیشن ها را تغییر اندازه بدهیم ، پارتیشن بندی را مجددا انجام دهیم ، هارد دیسک ها را تعویض کنیم و همچنین بکاپ گیری ها را به سادگی انجام دهیم. این قابلیت در ویندوز و سیستم عامل های دیگر هم وجود دارد اما با اسامی و اشکال مختلف ، در این مقاله می خواهیم در خصوص Linux LVM بیشتر صحبت کنیم.
LVM یا Logical Volume Management این امکان را به کرنل سیستم عامل می دهد که پارتیشن بندی هارد دیسک های موجود بر روی سیستم وابستگی به ساختار و لایه بندی دیسک های سخت افزاری روی سیستم نداشته باشند و بتوانند بصورت مستقل از دیسک عمل کنند. در ساختار پارتیشن بندی و مدیریت دیسک های سنتی که در قدیم استفاده می شد ، سیستم عامل به دنبال هارد دیسک های نصب شده بر روی دستگاه می گشت و بعد از شناسایی کردن هارد دیسک ها به سراغ شناسایی پارتیشن ها و فضاهای موجود بر روی آنها می کرد. بنابراین اگر هارد دیسک اول را به سیستم معرفی می کردید طبیعتا به شکل dev/sda/و هارد دیسک دوم به شکل dev/sdb/و .. به همین شکل شناسایی می شد و سیستم عامل بعد از شناسایی dev/sda/ در داخل همان هارد دیسک به دنبال پارتیشن های dev/sda1/ و dev/sda2/ و … می گشت. با استفاده از LVM دیگر این وابستگی سیستم عامل به ساختار دیسک ها وجود ندارد و دیسک ها و پارتیشن ها می توانند شامل چندین دیسک و چندین پارتیشن باشند که در قالب یک پارتیشن یا فایل سیستم دیده می شوند. برای مثال شما می توانید پارتیشنی داشته باشید که ۱ گیگابایت از dev/sda/ و ۲ گیگابایت از dev/sdb/ را در قالب dev/sda1/به شما نمایش دهد. سیستم عامل به هیچ عنوان متوجه چنین تغییری نخواهد شد زیرا LVM با استفاده از مکانیزمی به نام Volume Groups و Logical Volumes که به ترتیب دیسک ها و پارتیشن ها را تشکیل می دهند این ساختار را از دید سیستم عامل پنهان می کند.
با توجه به اینکه Volume Groupها و Logical Volumeها واقعا بصورت فیزیکی بر روی هارد درایو قرار نگرفته اند ، شما می توانید با استفاده از LVM به سادگی دیسک ها و پارتیشن های جدید را ایجاد کنید و از طرفی بدون کوچکترین وقفه در سیستم می توانید اندازه Volume ها یا همان پارتیشن ها را زیاد و کم کنید. از طرفی LVM به شما امکاناتی را ارائه می دهد که در حالت عادی فایل سیستم قادر به انجام چنین کاری نمی باشد ، برای مثال Ext3 نمی تواند از قابلیت های live snapshot استفاده کند اما با استفاده از LVM شما می توانید از Logical Volume های خود بدون نیاز به اینکه Unmount شوند Backup یا Snapshot بگیرید.
چه زمانی باید ازLVM استفاده کرد ؟
اولین سئوالی که قبل از پیاده سازی LVM در دیسک ها و پارتیشن ها باید از خودتان بپرسید این است که قرار است من با این پارتیشن ها چه کاری انجام بدهم ؟ برخی از توزیع های لینوکسمثل Fedora بصورت پیشفرض بر روی خودشان LVM را نصب شده دارند. اگر شما بر روی سیستم خود فقط یک هارد دیسک دارید که مربوط به هارد درایو داخلی لپتاپ شما است و قرار نیست به این هارد دیسک ظرفیتی اضافه و یا کم شود و مثلا از لینوکس توزیع Ubuntu هم استفاده می کنید و هیچ نیازی به قابلیت live snapshot هم ندارید ، نیازی به داشتن LVM هم ندارید. اما اگر شما چندین هارد دیسک دارید که می خواهید همه این هارد دیسک ها برای سیستم عامل در قالب یک پارتیشن یا فایل سیستم دیده شوند و به قول فنی تر همه هارد دیسک ها به شکل یک Storage Pool دیده شوند در این حالت بهتر است که از LVM استفاده کنید. LVM مدیریت شما بر روی هارد دیسکها را به شدت قوی می کند اما به عنوان یک مکانیزم امنیتی محسوب نمی شود ، در زیر بلوک هایی که ساختار LVM را تشکیل داده اند را مشاهده می کنید :
- Physical Volumeیا PV : اولین لایه بعد از هارد دیسک های فیزیکی است ، به پارتیشن هایی که مستقیما بر روی هارد دیسک یا یک فایل loopback ایجاد می شوند و شما می توند Volume Group های LVM را در آنها ایجاد کنید PV گفته می شود. به قول دیگر PV ها در واقع اولین اطلاعات مدیریتی هستند که بر روی هارد دیسک فیزیکی نوشته می شوند تا سیستم قادر به شناسایی آنها باشد. برای درک بهتر فقط کافیست بدانید که PV ها بلوک های بزرگی هستند که برای مدیریت اولیه هارد دیسک های شما ایجاد می شوند و معمولا شامل همه فضای دیسک سخت شما می شوند.LVM از PV به عنوان نگهدارنده PE ها استفاده می کند.
- Volume Groupیا VG : یک VG شامل مجموعه ای از Physical Volume ها است که در قالب یک دیسک تمایش داده می شوند یا بهتر بگوییم در قالب یک Storage Volume نمایش داده می شوند. VG ها شامل Logical Volume های ما هستند ، شما می توانید برای درک بهتر از VG به عنوان هارد درایوی که سیستم شناخته است یاد کنید.
- Logical Volume یا LV : این قسمت در واقع همان پارتیشن هایی هستند که شما می شناسید ، یک Virtual یا Logical Partition که بر روی یک Volume Group قرار گرفته است می تواند شامل چندین Physical Extents باشد. در واقع LV نتیجه کاری LVM است که قرار است ما از آن استفاده کنیم. LV ها محل ذخیره سازی داده های ما هستند.
- Physical Extentیا PE : کوچکترین اندازه یا فضایی است که می توان از Physical Volume گرفت و به Logical Volume اختصاص داد ، پیشفرض این فضا ۴ مگابایت می باشد و برای درک بهتر آن کافیست را قسمتی از دیسک فرض کنید که می توان آن را به هر پارتیشنی اختصاص داد.

مزایای استفاده از Linux LVM چیست ؟
- می توانید از هر تعداد هارد دیسکی که بر روی سیستم وجود دارد در قالب یک هارد دیسک استفاده کنید
- مدیریت دیسک ها از نظر سیستم عامل ساده تر می شود زیرا سیستم عامل نمی تواند لایه پایینی را مشاهده کند
- فضای یک Logical Volume می تواند بین چندین دیسک تقسیم شود
- می توانید Logical Volume هایی با ظرفیت کم ایجاد کنید و بعدها به فضای آن در صورت نیاز اضافه کنید
- می توانید فضای پارتیشن های خود را به سادگی تغییر بدهید بدون اینکه کاربر و سیستم عامل درگیر شوند
- اضافه کردن ، حذف کردن و جایگزین کردن دیسک های فیزیکی بسیار ساده تر می شود و سرویس دهی قطع نمی شود
- قابلیت استفاده از Backup با استفاده از Snapshot ها فراهم می شود
- انتقال آنلاین دیسک ها و محتویات آنها بدون Restart کردن سرویس ها امکانپذیر می شود
در آموزش های بعدی در خصوص نحوه ایجاد کردن LVM با استفاده از تعریف کردن یک سناریوی عملی با این مورد آشنا خواهید شد ، اگر کمی با ابزار Disk Management ویندوز کار کرده باشد و مفاهیم Shrink و Extend را هم بدانید کمی با مفهوم LVM بیشتر آشنا خواهید شد هر چند پیاده سازی LVM در این دو سیستم عامل تا حدود زیادی متفاوت است. البته به این موضوع هم توجه کنید که پیاده سازی LVM چندان هم ساده نیست و پیچیدگی هایی که در پیاده سازی این مفهوم وجود دارد باعث می شود استفاده از آن راحت نباشد و این به عنوان یک نقطه ضعف برای LVM در نظر گرفته می شود.
منبع: ITPRO
ترس ها و در کل مکانیزم ترس به این علت در انسان طراحی شده تا محافظ او باشد. مثلا اگر تجربه ای ناخوشایند یا خاطره ی بدی از دریا داشته باشید، ذهن شما ممکن است باعث ترس شما از دریا شود. شانس و احتمال اینکه مجددا چنین خاطره و تجربه ی بدی در آب برای شما رخ دهد بسیار ناچیز است، اما ذهن شما نمی خواهد که در این باره کوچکترین ریسکی انجام دهد. ضمیر ناخود آگاه اینگونه برنامه ریزی شده که از هرگونه رنج و دردی اجتناب کند، و در این مثال ذکر شده بعد از آن اتفاق ناخوشایند آب و دریا در ذهن شما به عنوان عاملی برای درد و رنج تلقی می شود.
فرض کنیم شما قبلا رابطه ی عاطفی ای داشته اید که شریک شما عملکرد چندان مناسبی نداشته و به شما خیانت کرده است. شاید شریکتان به شما گفته بوده که به دیدار دوستانش می رود ولی بعدها متوجه شده اید که این خیانت دقیقا در همان موقع اتفاق افتاده است.
ضمیر ناخود آگاه دقیقا مشابه کامپیوتر کار می کند و این دو عامل را به هم لینک می کند. ( که مثلا به دیدن دوستان رفتن = خیانت کردن) جالب اینکه حتی ممکن است شما از این پروسه ی لینکینگ ذهنی هیچ اطلاعی نداشته باشید، اما به محض اینکه در هر رابطه ی عاطفی ای قرار می گیرید و شریک شما می گوید که می خواهد به دیدن دوستانش برود… حدس بزنید چه اتفاقی می افتد؟!
ضمیر ناخود آگاه شما به صورت اتوماتیک به شما هشدار می دهد که مشکلی در راه است. در صورتی که ممکن است واقعا هیچ مشکلی در راه نباشد اما یکی از وظایف ضمیر ناخود آگاه این است که از ما در مقابل هر گونه درد و رنجی محافظت کند تا از لحاظ احساسی و جسمی در امان بمانیم.
جالب تر اینکه این سینگال ارسالی از ضمیر ناخود آگاه به قدری قدرتمند ظاهر می شود که در یک چشم به زدن تمام وجود شما را آماده ی مقابله با این خطر می کند. و متاسفانه طبق قانون انتظار، که شما انتظار هر چیزی را که داشته باشید در زندگی تان رخ می دهد، یک واقعه ی بد دیگر را برای خود رقم می زنید.
البته واقعا باید خدا را به خاطر داشتن چنین توانایی ذهنی ای سپاس گفت… چون علت وجود این پروسه محافظت ما از انواع خطرهاست تا به قول معروف از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم. اما مشکل اصلی اینجاست که در بسیاری از موارد این برنامه ریزی ها و شرطی شدن ها برای ما مشکل آفرین می شود. و باعث می شود که بارها و بارها یک اتفاق ناخوشایند در زندگی ما رخ دهد و یا از فرصت های بی نظیری که می تواند در یک چشم به هم زدن زندگی ما را متحول کند غافل بمانیم و در زندگی درجا بزنیم. چون دریا همیشه به معنی خطر نیست! گردش با دوستان همیشه مشکل آفرین نیست! و متاسفانه تا زمانی که این برنامه های ذهنی مان را تغییر ندهیم، یا از تمامی افراد و موقعیت هایی که ذهن ما به آنها برچسب ترسناک و خطرناک می زند دوری می جوییم و یا اگر هم دل به دریا بزنیم و مجددا به سراغ این افراد و موقعیت های دارای برچسب خطر برویم بازهم همان اتفاقات ناخوشایند و دردناک برای مان رخ می دهد، چون ما فقط به چیزهایی می رسیم که ذهنمان برای آن پروگرم شده است.
کمی راجع به این موضوع فکر کنید.
امیدوارم که روز عالی و بی نظیری داشته باشید.
منبع: سایت شخصی عرفانی زاده
