دعوت به همکاری در شرکت سهند (استخدام شرکت سهند)

CX Deck 25 582x279 - علت راه اندازی هواپیمای بدون سرنشین فیس بوک چه بود؟

هفته گذشته فیس بوک ویدئوی افتتاحیه پرواز هواپیمای بدون سرنشین خورشیدی را در صفحه رسمی خود پست کرد. طراحی این هواپیما مدل  flying wing است و طول بال هایش با بویینگ ۷۳۷ برابری می کند.

علاوه بر پنل های خورشیدی، این هواپیمای بدون سرنشین خورشیدی با باتری کار می کند که به عنوان یک منبع انرژی در طول شب به کار می آید. ستون ها چهار موتور اصلی را نگه می دارند تا هواپیما بتواند براحتی بچرخد. همچنین یک برد کامپیوتر بر روی آن وجود دارد که هدایت هواپیما را از پیش تعریف می کند، همچنین این برد وظیفه ی ارتباط با زمین را بر عهده دارد.

به منظور کمک به سبک وزن بودن هواپیما و صعود بهتر، آن را فاقد چرخ و با استفاده از یک پلت فرم چرخدار ویژه ساختند. در مجموع، این هواپیما نمی تواند هر بار سنگینی را حمل کند و به طور کلی نمی تواند به عنوان یک وسیله حمل و نقل مسافر یا محموله مورد استفاده قرار بگیرد، زیراکه به منظور دیگری ساخته شده است.

 

بزرگترین ویژگی Aquila پرواز طولانی مدت آن بدون هیچ گونه فرود می باشد. در طول پرواز آزمایشی اش بیش از دو هفته فرود نیامد. توسعه دهندگان این پروژه گفته اند: هواپیماهای بدون سرنشین تجاری، می توانند در آسمان برای ماه ها شناور بمانند و فقط گاهی اوقات برای تعمیر فرود بیایند.

از نظر فنی هواپیماهای بدون سرنشین بسیار ساده هستند. زمانی که در آسمان هستند، اغلب شناورند زیراکهAquila می تواند توسط بادها شناور شود و از این طریق بسیاری از مناطق دور افتاده و محروم را تحت پوشش شبکه جهانی اینترنت قرار دهند و همانند یک هواپیمای بدون موتور عمل کنند. بادهای استراتوسفر در سراسر زمین همچون یک اتوبان سراسری وجود دارند و آن‌قدر قدرتمند هستند که حتی می توانند بسیاری از هواپیماهای سبک‌وزن را نیز جابجا کنند. ظرفیت خورشیدی موجود در آن بیش از اندازه کافی برای نگه داشتن هواپیماهای بدون سرنشین طراحی شده است.

انرژی اضافه ی آن برای قدرت آیتم های محموله مفیدبر روی برد استفاده می شود، مانند سنسورهای هواشناسی یا یک دوربین. با این حال، همانطور که می دانید در حال حاضر، بسیاری از ساکنین کره زمین به دلیل فراهم نبودن شرایط و زیرساخت های لازم، از حق دسترسی به اینترنت محروم اند و همین امر بسیاری از کمپانی ها را بر این داشته است تا به دنبال راه حلی برای رفع این مشکل باشند. بنابراین هدف اصلی Aquila فراهم کردن ماهواره ی قوی ultra-low flying به منظور برقراری اتصال به سرزمین های دور افتاده و روستایی است که حداقل استفاده از شبکه را دارند.

تفاوت این هواپیمای بدون سرنشین با یک ماهواره در ارتفاع آنها است. عموما ماهواره ها صدها هزار فوت بالاتر از سطح زمین قرار می گیرند. هواپیمای بدون سرنشین فیس بوک، تنها چند هزار فوت بالاتر از سطح زمین قرار می گیرد. به این معنی که از این طریق اطلاعات در سرعت بالاتر و با هزینه کمتری، مبادله می شود. به بیان ساده تری، برقراری اتصال توسط ماهواره برای پوشش اینترنت به نقاط دور همانند خرد کردن پیچ توسط یک پتک بزرگ هزینه بر است و می توان این مسئله را توسط راهکاری بهتر حل و فصل کرد . هرچند اتصال به اینترنت برای روستاهای غرق در جنگل ها هم مورد نیاز است، البته نه برای کل جنگل های آمازون یا قاره ی آمریکای جنوبی.

حالا پروژه لون گوگلکه اینترنت بالونی معرفی شد، را یاد آور می شویم. لون هم مثل هواپیماهای بدون سرنشین فیس بوک که به مشترکین متصل می شوند، عمل میکرد و با استفاده از ارتباطات رادیویی با آنها ارتباط برقرار می کرد. بالون ها در کل تحرک کمتری دارند به همین خاطر نسبت به زمین سکون بیشتری دارند. توسعه دهندگان از این توانایی بالون استفاده کردند و این بالون‌ها را بر روی بادهای لایه استراتوسفر سوار کردند و از این طریق توانستند بسیاری از مناطق دور افتاده و محروم را تحت پوشش شبکه اینترنت قرار دهند.

 

گسترش اینترنت در نقاط دور افتاده توسط بالون از طریق کامپیوتر کوچک on-board صورت گرفت. که از طریق آن داده های مربوط لازم برای دیگر بالون های هوایی فراهم می شود. به این معنا که این سیستم داده از جریان هوا آگاه می شود و با استفاده از آن بالون را همیشه در یک نقطه جوی از کره زمین قرار می دهد. پس از آن شما قادر خواهید بود که هم به موبایل و هم به وای فای دسترسی داشته باشید. اگر فاصله بالغ بر چندین مایل نباشد، حرکت بالون ها و هواپیما ها برای همه قابل رویت است. بالون گوگل در سال ۲۰۱۵ به صورت آزمایشی نمایان شد که توانست در هوا به مدت ۱۰۰ روز در ارتفاع ۱۸ کیلومتری بدون هیچ شارژی معلق بماند.

با این حال، یک سوال وجود دارد: چرا شرکت های اینترنتی و حاملان شبکه، توجهی به این مسئله ندارند؟ کشورهای توسعه یافته در حال حاضر به اینترنت متصل اند، این در حالی است که مناطق روستایی با کمترین ضریب نفوذ اینترنت که عمدتا کشورهای جهان سومی هستند و به طور چشمگیری فاقد زیرساخت هایی مثل برق می باشند. در واقع می توان باتری ها را از ژنراتورهای دیزلی شارژ کرد اما متاسفانه هیچ منبع برقی به صورت مداوم وجود ندارد.

و اما در مورد گوگل و فیس بوک، آن ها به تمام کاربران احتیاج دارند. شرکت ها می توانند رشد بیشتری را توسط کاربران جدید و ارتباطات جدید داشته باشند. تمام کاربران از مناطقی با سرعت بالای اینترنت از قبل جزء طرفداران این دو شرکت محسوب می شدند و در بازی تجاری این دو شرکت حضور داشتند اما کاربران جدید می توانند با درگیر شدن و تبدیل شدنشان به عنوان بازدیدکنندگان جدید تبلیغات این شرکت ها به عنوان منبع درآمد جدید آنها قرار گیرند.

کاملا مشخص است که مردم در سوی دیگر شکاف دیجیتالیقادر به پرداخت هزینه اشتراک اینترنت نخواهند بود. اما درنهایت آنها نمی خواهند که این پرداخت صورت گیرد: به عنوان مثال تلویزیون، که پخش آن معمولا رایگان است و همچنان کانال های تلویزیون احساس می کنند که ارائه ی برنامه های خوب می تواند از طریق افزایش معرفی محصولات و خدمات و ایده ها، منجر به بازگشت سرمایه های صرف شده جهت توسعه زیرساخت و همچنین تولید محتوا شود.

تصور کنید چه مقدار زیادی از اطلاعات در بین میلیارد ها افراد جدید که شروع به استفاده از شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو می کنند، می تواند در دردسترس کمپانی های اینترنت قرار بگیرد. این به معنای تسلط واقعی برجهان می باشد. اگر این پروژه با موفقیت اجرا شود، ایده ای به ظاهر دیوانه وار براساس صنایع هوایی عجیب و غریب، رویکردی مولد بنظر می رسد.

 

منبع: ایدکو

scam2 - هشدار: مراقب کلاهبرداران سایبری در سایت های همسریابی باشید

شما در یک سایت دوستیابی ثبت نام می کنید و ممکن است دختر نجیبی را در این سایت ببینید. می توانید برای او پیغامی بفرستید و او به شیوه ای دوست داشتنی پاسخ شما را بدهد. او می خواهد که شما را بیشتر بشناسد و با شما صحبت کند! اما در پشت چهره ی آن دختر، هیچ دختری وجود ندارد بلکه در آن پشت مجرمان سایبری سیبیلویی(مردانی که خود را بجای خانمها جا می زنند) وجود دارند که فقط قصد گرفتن شماره تلفن به منظور کلاهبرداری از شما را دارند.

اخیرا پلیس روسیه دو مرد از Smolensk را دستگیر کرده که خود را به عنوان دخترانی جذاب و زیبا جا زده بودند و قلب مردان مسکویی را ربوده بودند. این تبهکاران در نهایت آن ها را تهدید و قربانیان را به ارسال مبالغ بالای پول مجبور کرده بودند. مجرمان اهل Smolensk در این پروژه حدود یک میلیون روبل روسیه به جیب زده بودند.

هرچند داستان های این چنینی در اینترنت قدمت دارد اما بعید است که در آینده ی نه چندان دور ریشه ی آن ها به طور کامل کنده شود. در مقابل آن، متاسفانه این کلاهبرداری رو به رشد است: رسانه های انگلیسی گزارش داده اند که ۲۷ میلیون پوند هزینه ای بوده که قربانیان سایت های دوستیابی در انگلستان در سال گذشته متحمل شده بودند. سال گذشته در ایالات متحده نزدیک به ۵,۹۰۰ نفر بیش از ۸۶.۷ میلیون دلار بابت کلاهبرداری عاشقانه از دست دادند.

قابل ذکر است که کلاهبرداران اهداف خود را با توجه به استفاده افراد از اینترنت و سایت های دوستیابی تغییر می دهند. هرچند افراد در هر سنی هم که باشند می توانند به دام کلاهبرداری عاشقانه بیوفتند و در حال حاضر قربانیان در دو کشور بالای ۴۰ درصد شایع شده اند که حدود دو سوم قربانیان در انگلستان و بیش از سه چهارم در ایالات متحده آمریکا می باشند. جای تعجب است که بسیاری از این قربانیان خانم هستند.

داستان زن پروفسور ۶۷ ساله دانشگاه آکسفورد به نام Judith Lathlean که در سال ۲۰۱۵ سرفصل مجلات قرار گرفت هم بی ربط با این موضوع نیست. داستان عاشقانه وی که با شکست قلبش و از دست دادن مبلغ ۱۴۰,۰۰۰ پوند و بدهی های خیلی بزرگتر مشهور شد، زندگی زناشویی اش را ویران کرد و به خطر از دست دادن خانه اش هم منجر شد.

کلاهبردار با یک داستان غم انگیز به میان آمد، او خود را به عنوان یک مهندس مسن در آفریقای جنوبی که همسر خود را به دلیل سرطان از دست داده بود معرفی کرد (هرچند او تا پایان این مبارزه در کنار همسرش او را همراهی کرده بود). این کلاهبردار با Judith چندین بار در مورد اینکه پدرش فوت شده و خانه اش به غارت رفته است صحبت کرده بود. البته هرگز به طور مستقیم درخواست پول نمی کرد و فقط وضعیت فعلی را شرح می داد. Judith به او پیشنهاد کمک داد و این یک اشتباه بزرگ بود.

Judith به دیلی میل گفت: “من فکر می کنم که فردی باهوش و دلسوز هستم. کلاهبردار شخصی زیرک و پیچیده بود و با هدف ضربه زدن به نقاط آسیب پذیر من برنامه ریزی کرده بود. من احساس نادانی ندارم. چون من دقیقا می دانم که چه اتفاقی افتاد. اتفاقی که برای من افتاد می توانست برای هرکسی رخ دهد. اگر ماجرای من می تواند باعث شود تا حتی یک نفر در حال سقوط که درهمین دام افتاده است کمک کند، بسیار خب آن را فاش کنید.

شما می توانید ماجرای کامل Judith را در دیلی میل مطالعه کنید.                 

در آگوست ۲۰۱۵،بعد از اینکه Robinson Agbonifoayetan و همدستانش دو زن را فریب دادند، به سه سال حبس محکوم شدند. قربانیانی که در دام عشق افتاده بودند به طور کلی اهل US Marines بودند و تقریبا ۳۰۰,۰۰۰ پوند متحمل شدند.

با این حال، شما حتی فکرش را هم نمی توانید بکنید که زنان میانسال قربانیان اصلی این نوع کلاهبرداری ها باشند. علاوه بر این، چهره های واقعی در کلاهبرداری های عاشقانه هیچ وقت شناخته نمی شوند، زیرا که بسیاری از قربانیان، به خصوص آنانی که متاهل هستند، ترجیح می دهند سکوت کنند. آیا شما هک رسوایی آور Ashley Madison را به خاطر دارید؟ اعضای این وبسایت مثل کلاهبرداران رفتار میکردند. در این سایت چندین زن بودند که برای دختران زیبا حساب کاربری ایجاد می کردند. ربات ها نیز سعی می کردند از طریق چت به آن ها نزدیک شوند و از آن ها برای ادامه ی مکالمه پول بگیرند.

با وجود تمام این داستان ها ما بر این باوریم که هر کسی می تواند مورد انتخاب کلاهبرداران قرار گیرد. Monica Whitty روانشناس سایبری از دانشگاه Leicester در رابطه با وضعیت پیش رو توضیح می دهد:

شما نباید آسیب پذیر باشید. او هشدار می دهد: شما می توانید فردی باهوش با شغلی خوب باشید. کلاهبرداران با استراتژی بسیار پیچیده ای اقدام می کنند.

مونیکا تجربه ی زیادی در مورد کار با قربانیان کلاهبرداری عاشقانه دارد. او اذعان می کند که قربانیان تحت فشار قرار می گیرند: آنها خود را بخاطر این فریب سرزنش می کنند. البته این سرزنش از جانب دوستان و بستگان آن ها هم دیده می شود. با اکثرقربانیان جرم و جنایت همدردی واز آنها حمایت می شود اما در مورد جنایت های آنلاین، دوستان و خانواده ها همیشه خشمگین هستند واز آنها هیچ گونه حمایتی صورت نمی گیرد. و در اکثر مواقع پاسخ آنها این است: چگونه می توانی تا این حد ساده لوح باشی؟

جدا از کلاهبرداری مالی، مجرمان در سایت های دوست یابی تبلیغات، ویروس ها و لینک های مخرب را گسترش می دهند.

تمام این موارد باید به عنوان یک هشدار قدرتمند برای ما باشد. هیچ چیز در اینترنت آن چیزی که بنظر می رسد، نیست. بنابراین، افرادی را که نمی شناسید تا قبل از اینکه آنها را ندیده اید باورشان نکنید. و هرگز پولی به آن ها هرچقدر هم با مبلغ کم ، انتقال ندهید. نصب یک آنتی ویروس قابل اعتماد هم یک ایده ی خوب می باشد. آنتی ویروس از شکسته شدن قلب شما محافظت نمی کند، اما می تواند اطلاعات شخصی و مالی شما را در برابر بمباران و لینک های فیشینگ امن نگه دارد.

 

منبع: ایدکو

pokemon go weedle - تهدیدات جدی برای بازی کنندگان کوچک Pokémon

در اوایل سال جاری، دنیا شاهد پرشورترین بازی تلفن همراه (پوکمن گو) شد. با اینکه این بازی محبوب پس از راه اندازی برای چندین کشور قابل دسترس نبود اما کاربران راه حل هایی برای نصب اپلیکیشن بر روی دستگاه های خود یافتند و حالا افراد در خیابان ها قدم می زنند و به دنبال wild Pokémon هستند.

Pokémon موجوداتی کوچکی هستند که در سال ۱۹۹۶ توسط Satoshi Tajiri یک توسعه دهنده بازی های ژاپنی طراحی شده است. آنها در دنیای مردم زندگی می کنند. مسئولیت پذیری در قبال مراقبت از موجوداتی که کاربر اهلی کرده است اساس این بازی می باشد.

سری بازی های Nintendo باعث الهام سریالی کارتونی شد که مقبولیت عظیمی در جهان پیدا کرد.

Pgo1 - تهدیدات جدی برای بازی کنندگان کوچک Pokémon

جدیدترین ورژن این بازی بشدت اعتیاد آور است. اینترنت با انواع سایت هایی مثل وب سایت های سرگرمی، خبری، شبکه های اجتماعی پر شده است که رقابت بر سر پست کردن بهترین خبر درباره راهنمایی بازی ها، نیرنگ های الگوهای رفتاری، همچنین داستان های واقعی از خرابکاریهای افراد در زمانی که غرق در بازی کردن هستند، می باشد.

Pgo2 - تهدیدات جدی برای بازی کنندگان کوچک Pokémon

ما تصمیم گرفتیم خطرات بازی Pokémon برای کودکان را شفاف سازی کنیم:

تهدیدات جدی برای بازی کنندگان کوچک Pokémon

این حقیقت محض است که راه اندازی چنین بازی ای می تواند نگرانی پدر و مادر را در رابطه با فرزندشان برانگیخته کند، اما این نگرانی تنها فقط به جهت اعتیاد فرزندتان به بازی نیست بلکه خطراتی وجود دارد که می تواند کودکان را در خارج از خانه و در زمانی که آنها به دنبال Pokémon هستند، تهدید کند.

خطر اول: ناهوشیاری در برابر خطرات

در آغاز بازی، یک پیام احتیاط در صفحه نمایش دانلود نمایان می شود که کاربران را از محیطی که در آن قصد بازی دارند آگاه می سازد.

فقط تصور کنید شما باید نیمی از محله را پیاده طی کنید و با استفاده از نرم افزار موقعیت یابی ببینید به کجا بروید. راه بروید و به طور مداوم نرم افزار موقعیت یابی خود را چک کنید که به درستی تغییر جهت می دهید و هر موجود زنده ی دور و برخود را نابود کنید. چند بار تا به حال برایتان پیش آمده حین راه رفتن روی آسفالت خیابان تلوتلو بخورید و یا فراموش کرده باشید که در حال عبور از خیابان هستید؟

حالا تصور کنید موجودات شگفت انگیزی به حالت پاپ آپ در اپلیکیشن جهت یابی وجود دارند و شما باید همه آنها را بگیرید. البته در مورد این بازی چیزهای لازم را باید بدانید. حتی اگر اپلیکیشن جهت یابی شما را به اندازه کافی در مورد هشدار محیط اطراف پریشان کرد حاکی از آن نیست که ما باید به طور کامل در دنیای مجازی درگیر شویم. با این حال این درگیری دقیقا چیزی است که Pokemon Go از بازیکنانش می خواهد.

به عنوان مثال، به منظور گرفتن یک Pokemon شما باید آن را ردیابی کنید. برای ردیابی آن، شما باید به رادار روی صفحه نمایش نگاه کنید که با این روش به شما نشان می دهد تا چه اندازه به Pokémon نزدیک هستید. شما باید به طور مداوم به صفحه نمایش دستگاه خود زل بزنید و هیجان بازی هم باعث می شود که شما چشم از صفحه نمایش برندارید. بالاخره متوجه خواهید شد در حالیکه دنیای اطرافتان بدون خدشه ای باقی می ماند، این بازی روزی شما را از خودتان می گیرد. تا به حال مواردی وجود داشته که بازیکنان در حال بازی با ماشین تصادف کرده اند.

باید توجه داشت که با این حال توسعه دهندگان راهی برای این مشکل در نظر گرفته اند. به زودی آنها برای راه اندازی یک دستگاه ویژه(در واقع یک دستبند بلوتوثی) طرحی را می ریزند که با ارتعاش آن به شما از رویدادها در این بازی اطلاع داده می شود. برای مثال این امکان وجود دارد تا متوجه شوید که در حال نزدیک شدن به Poke Stop۱، battlefield یا یکPokemon هستید. همچنین، پس از آن می توانید با فشار دادن یک دکمه که بر روی بند تعبیه شده است آن را به دام بیندازید. تمام این اقدامات می توانند میزان دقت شما را کمتر و سطح بازی را راحتتر کنند تا شما مجبور نشوید بیش از حد به صفحه نمایش نگاه کنید. با این حال این محصول از ماه سپتامبر عرضه می گردد و خطراتی که ممکن است شما را درحین این بازی تهدید کند را به حداقل می رساند.

خطر دوم: مکان های خطرناک

همیشه مکان های خطرناکی در جای جای هر شهری وجود دارد: خانه های متروکه، خیابان های تاریک و یا محله های جنایی. زمانی که به طور کامل غرق در بازی شده اید یک کودک ممکن است به طور کامل سرگردان شود و به جایی برسد که فقط اقامت گاه Pokémon ها نباشد و افراد بد در آنجا حضور داشته باشند.

در کنار اینها، شخصی ممکن است بدون رفتن به مکان های خطرناک هم مورد خطر قرار گیرد. در ایالات متحده آمریکا، یک فرد به دو نوجوان که برای شکار Pokémon نزدیک انبار او شده بودند شلیک کرد.

در بعضی کشورها اقدامات سختگیرانه ای جهت جلوگیری از بازی Pokémon Go بازی کردن مردم در مکانهای نامناسب در حال انجام گرفتن است.

در مجموع، هر شخصی باید بداند که به هرجایی برای گرفتن Pokemon نباید رفت.

خطر سوم: گم شدن در دنیای واقعی

چیزی که وجود دارد این است که نقشه ای که برای Pokemon است یک نسخه ی ساده از نقشه ی گوگل است که در آن خیابان ها و ساختمان ها مشخص نشده اند. در همه حال، حتی در زمانی که احتیاط رعایت شود کودکی که غرق در بازی است به راحتی می تواند در یک خیابان عجیب و غریب گم شود.

 

منبع: ایدکو

Dollarphotoclub 84475014 - ۹ توصیه مفید برای بهبود فرهنگ شرکت شما

 

شاید برای شما هم جای سؤال باشد که شرکت هایی نظیر Google و Zappos چگونه می توانند استعداد های درخشان بازار کار را با حقوقی کمتر از عرف بازار برای این استعداد های کمیاب به استخدام خود درآورند. پاسخ این سؤال تنها یک کلمه است: فرهنگ. پول مهم است، اما برای جذب استعداد های برتر و راضی نگه داشتن آنها در شرکت خود باید در هرم سلسله مراتب نیاز های مازلو اندکی بالاتر بروید. در این میان، فرهنگ سازمانی می تواند نقش نردبان را برای شما بازی کند.

در همین راستا از اعضای انجمن کارآفرینان جوان امریکا خواسته شده به این سؤال پاسخ دهند: «کدام ویژگی فرهنگ شرکت است که به عقیده ی شما بیشترین میزان رضایت را برای کارکنان استارتاپتان فراهم می کند؟ چگونه از به کارگیری این ویژگی اطمینان حاصل می کنید؟».

پاسخ های آنها را در ادامه می توانید از نظر بگذرانید:

 

۱استفاده از ارزشیابی های کوچک دوره ای

رابرت جی. مور، یکی از مؤسسین و مدیرعامل RJMetrics می گوید: ما هر شش هفته یک بار، ارزشیابی دوسویه ی برنامه ریزی شده و کاملاً ساختارمندی با هر یک از کارکنان خود داریم. قابل پیش بینی بودن و ساختار این جلسات باعث می شود ارائه ی بازخور، چه مثبت و چه منفی، برای کارکنان به شدت تسهیل شود. این سطح از شفافیت و ارتباط، کارکنان ما را رضایتمند و با انگیزه نگاه می دارد.

 

۲حمایت از رشد و رؤیاهای کارکنان

کوری بلیک، رئیس Round Table Companies در این خصوص می گوید: ما در RTC، به عنوان ناشر، آرمانی داریم که می گوید اگر در حین نوشتن کتابتان تغییر نکرده اید، انتظار نداشته باشید خواننده ی آن با خواندنش تغییر کند. این شعار، معرف اصلی ترین باور ماست که بر مبنای آن اعتقاد داریم برای آنکه بتوان در محل کار تجربه ی لذتبخشی داشت، رشد مستمر روح انسان ضروری است.

در نتیجه تیم مدیران اجرایی ما سعی دارد به کارکنان کمک کند جنبه هایی از کارشان که لذتی برایشان در بر ندارند را حذف کنند، تا بتوانند روی کاری که از انجام دادنش لذت می برند متمرکز شوند. با این کار، کارکنان ما می توانند جنبه هایی از کسب و کارمان که هم رضایت عمیق شخصی برایشان فراهم می کند و هم منجر به خدمت رسانی به مشتریانمان می شود را برجسته کنند و توسعه دهند.

ما به همین طریق خطوط کاملاً جدید و موقعیت های شغلی تازه ای در کسب و کار خود ایجاد کرده ایم. از آرزو های کارکنان خود حمایت کنید تا آنها نیز کسب و کارتان را گسترش دهند.

 

۳– تبعیت از مورد بالا، و لذت بردن از کار

بریتانی هوداک، یکی از مؤسسین ZinePark در این خصوص گفته است: من و شریکم کسب و کارمان را با یک طرح کسب و کار ساده شروع کردیم: «پول در بیاورید، خوش بگذرانید». سعی خود را کرده ایم با رشدی که داشته ایم، باز هم این مأموریت خود را از یاد نبریم. ما در پایان هر روز، از کارکنانمان می پرسیم که آیا به آنها خوش گذشته است یا نه. تقریباً بلا استثنا هر روز پاسخ آنها مثبت است. همیشه سعی خود را می کنیم یادمان نرود که شرکتی فعال در زمینه ی سرگرمی هستیم. ما قرار نیست دنیا را عوض کنیم. قرار نیست سرطان را درمان کنیم. زندگی هیچ کس را به خطر نمی اندازیم، بنابراین به فرهنگ افسرده و تاریکی که بر فضای شرکت های امریکایی سایه افکنده نیازی نداریم.

سعی ما بر این است که با مشوق هایی مثل یک روز نیمه تعطیل در هفته، شیشه های پر از آبنبات، و مرخصی های تشویقی برای انجام امور خیرخواهانه به انتخاب خود کارکنان، لذت بردن را به هر چیزی که امکانش وجود دارد بیافزاییم تا مطمئن شویم کار کردن برای کارکنانمان تا حد امکان حالت تفریح دارد نه کار.

 

۴بها دادن به موفقیت ها

بابی امامیان، مدیرعامل Proilific Interactive، در این باره می گوید: ما همیشه موفقیت های خود را جشن می گیریم. موضوع آن چه راه اندازی یک پروژه ی تازه باشد، چه جذب یک عضو جدید یا ارائه ی یک محصول تازه، برای به رسمیت شناختن موفقیت های فردی و تیمی وقت می گذاریم.

اختصاص استراحت های کوتاه با هدف تعامل و گفتگوی اعضای تیم با یکدیگر، باعث تجدید قوای آنها می شود و در نهایت، همکاری و جریان کار خارق العاده ای میان آنها پدید می آورد. ما یک کمیته ی داخلی برای برگزاری دورهمی های مختلف داریم که مدام در حال برنامه ریزی است تا ما را از پشت میزهایمان بلند کند و به فضاهای خوشایندی ببرد که می توانیم در آنها کمی از کار فاصله بگیریم.

 

۵تنوع بخشیدن به کار

دیوید ارنبرگ، مدیر ارشد مالی Early Growth Financial Services می گوید: من فکر می کنم به طور کلی انسان ها زمانی بیشترین رضایت را از کار خود دارند که کارشان برایشان جذابیت داشته باشد. انجام یک کار تکراری، پرداختن به مسئولیت های همیشگی و مواجه شدن با وظایف تکراری هر روز، می تواند کارکنان را دچار دلزدگی کند.

در شرکت من کار های مختلفی برای انجام دادن هست و کارکنان به تنوع بخشیدن به کار خود تشویق می شوند. این موضوع، تازگی کار را برای آنان حفظ می کند. ما از دورکاری و برنامه های انعطاف پذیر نیز حمایت می کنیم تا جایی که دفتر مرکزی نداریم و تمام کار ها بیرون انجام می شود. ما به اعضای تیم خود اعتماد داریم و اجازه می دهیم کارشان را هر زمان که می توانند و هر کجا که مایلند انجام دهند. تنوع و انعطاف پذیری بخشیدن به کار، باعث می شود کارکنانی رضایتمند و پر بازده داشته باشید.

 

۶شفافیت از روز اول

شرادا آگاروال، مؤسس و مدیر ارشد استراتژی Context Media می گوید: وقتی شروع به کار کردیم به ما گفته شده بود مراقب مسائلی که با کارمندان و ذینفعان شرکت خود در میان می گذاریم باشیم. با این وجود ما در ارتباطات خود خیلی شفاف و روراست عمل می کنیم. هیچ چیز را محرمانه نگاه نداشتیم و هیچ اطلاعاتی را از کسی مخفی نکردیم.

این کار باعث شد کارکنان ابتدایی ما نه تنها احساس کنند نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه ی شرکت دارند، بلکه بتوانند مخالفت ها و پیشنهاد های خود را در جهت ارائه ی راهکار های بهتر برای رسیدن شرکت به اهدافش ابراز کنند. آنها برای مؤسسین شرکت احترام خاصی قائل می شدند، چون نه تنها تصمیم های ما را می دیدند، بلکه شاهد نحوه ی انجام این تصمیم گیری ها نیز بودند.

به این ترتیب حتی مواقعی که با شکست مواجه می شدیم نیز از حمایت آنها برخوردار بودیم و روحیه شان کمک می کرد سریع خودمان را جمع و جور کنیم. تک تک کارکنان ما خود را در تمام تصمیم گیری ها سهیم می دانستند و نهایت تلاش خود را برای به نتیجه رساندن آنها می کردند چون هیچگاه خود را از شرکت جدا نمی دیدند.

 

۷ورزش گروهی

کوان صابر، مدیرعامل Fig می گوید: هر جمعه در میان، یکی از اعضای تیم رهبری ورزش گروهی ما را بر عهده می گیرد. ما تا کنون تنیس، بسکتبال، یوگا، و کراس فیت بازی کرده ایم و حتی تا حدودی با ورزش های رزمی مختلف نیز آشنا شده ایم. به این ترتیب ناخواسته در کنار هم ریسک کرده ایم و کار های تازه انجام داده ایم، در مورد بهبود زندگی خود بحث و گفتگو کرده ایم و لحظات شاد زیادی با هم داشته ایم.

مزایای ورزش گروهی همراه با آسیب پذیری ها، رفاقت ها و لحظات خوش همراهش، رضایت کلی تیم ما را بالا برده است.

 

۸حق ابراز عقیده برای اعضای تیم

جرمی هیچکاک، مدیرعامل Dyn در این باره می گوید: هر کسی وقتی عبارت «فرهنگ شرکت» به گوشش می خورد فکرش به سمت میز پینگ پنگ و چیزهایی از این دست می رود. این جور چیزها جالب اند، اما تا وقتی فضای کاری مناسب برای استفاده از آنها را فراهم نکرده باشید نتیجه ای در بر نخواهند داشت. چگونه می توان این فضا را به وجود آورد؟ با حق اظهار نظر دادن به افراد.

وقتی دفتر جدیدمان را می ساختیم، خیلی مهم بود که نظر و ایده های کارکنان خود را در این مورد بدانیم. پیش از آنکه در سال ۲۰۱۱ به دفتر جدیدمان نقل مکان کنیم، نسخه ای داخلی از Pinterest داشتیم که هر کس می توانست ایده ها و عکس هایی که فکر می کرد باید در دفتر جدید مد نظر قرار گیرند را روی آن قرار دهد.

اما به عنوان نکته ی نهایی، اگر بر اساس بازخور های دموکراتیک تصمیم گیری می کنید، باید شفافیت داشته باشید. اعضای تیم شما تا زمانی به این سیستم اعتماد می کنند که حس کنند فرایند های آن منصفانه هستند.

 

۹تبلور مأموریت شرکت در زندگی روزمره

الکس چمبرلین، مؤسس EZFingerprints می گوید: چیزی که حاضرم روی اثربخش بودنش قسم بخورم این است که هر روز مأموریت شرکت خود را زندگی کنید. اغلب اوقات افراد به این دلیل به تیم یا استارتاپ شما می پیوندند که کار متفاوتی انجام می دهید؛ یعنی کس دیگری تا به حال این کار را نکرده است. از دست دادن این موهبت به از دست رفتن استارتاپتان منجر خواهد شد؛ باید هر روز مأموریت خود را زندگی کنید.

مأموریت ما هم همین است. هر کسی که به تیم ما ملحق شده به این مأموریت باور دارد. ما هر روز تلاشمان را در جهت انجام مأموریت خود انجام می دهیم و آن را به پیش می رانیم؛ همین است که اعضای تیم ما را خوشحال نگه می دارد.

منبع: دیجیاتو

leaders inspire 1200x627 - اگر می خواهید رهبر اثربخشی برای کسب و کار خود باشید از این ۳ قدم غافل نشوید

بسیاری از رهبران، اثرگذاری دلخواه خود را ندارند. برخی از آنها ناخودآگاه و به واسطه ی ترفیع، خود را در نقش های مدیریتی یافته اند؛ بدون آنکه از مسئولیت و فشار مدیریت کردن دیگران لذتی ببرند. آنها علاقه، آمادگی، و روحیه ی مناسب و لازم برای تبدیل شدن به یک رهبر کارامد و اثربخش را ندارند.

اما بسیاری دیگر نیز، از چالش های قرار گرفتن در مقابل دیگران خوششان می آید. آنها هرآنچه در توانشان هست برای مدیریت وظایف گروهی و به حداکثر رساندن تعامل میان نیرو های خود انجام می دهند. با این حال ممکن است نادانسته، نقایص دیگری داشته باشند.

اما یک رهبر حقیقی اصالت دارد. چنین فردی وقتی به اتاقی وارد می شود، قدرت حضورش در اتاق احساس می شود. مطالبه ی توجه دیگران توسط آنها، نشان از اعتماد به نفس و اطمینانی دارد که به خودشان دارند؛ اما در عین حال به دیگران نیز اجازه می دهند خودشان باشند.

بهترین رهبران دنیای کسب و کار این را می دانند که با به حداکثر رساندن توانایی های فردی افراد در بافتار یک چشم انداز مشترک، هر کسی می تواند در بالاترین سطح توان خود به فعالیت بپردازد.

سه قدم زیر، به شما کمک خواهند کرد به یک رهبر واقعی بدل شوید و اثرگذاری خود را به حداکثر برسانید:

 

۱با موقعیت وجودی خود مواجه شوید

هیچ کس دوست ندارد این را بپذیرد که انگیزه اش برای موفقیت، از میل به جاودانگی و نفی فناپذیری سرچشمه می گیرد؛ اما باید با ترس های خود مواجه شوید.

تنها زمانی می توانید از حق انتخاب خود برای داشتن یک زندگی معنادار اطلاع حاصل کنید که چشم در چشم بزرگ ترین ترس های زندگی خود قرار بگیرید. ما به عنوان نقاش بوم هستی خود، این توانایی را داریم که شیوه ی زندگی و ارزش هایمان را خودمان انتخاب کنیم، اما باید مسئولیت نتایج تصمیم گیری هایمان را نیز بپذیریم.

مواجه شدن با واقعیت آزادی و مسئولیت، انزوا، مرگ، پوچی، یا هر ترس دیگری باعث می شود فلسفه و ارزش های درونی خود را کشف کنید؛ مواردی که اساس تمام تصمیم گیری های شما در زندگی و در جایگاه رهبری خواهند بود.

ریشه دوانیدن در واقعیت های وجودی به شما کمک می کند در تعامل با دنیای اطرافتان، اصالت و اعتبار بیشتری کسب کنید.

 

۲به ارزش های خود خوب فکر کنید

اغلب رهبران نگاه خاصی نسبت به خود، دیگران، و دنیای اطراف پیدا می کنند که ریشه در تجربیات اولیه شان دارد و این موضوع، تأثیر به سزایی بر تصمیمات کسب و کاری شان می گذارد.

هر کسی بسته به اینکه خانواده اش در مورد پول چه ارزش هایی به وی منتقل کرده، ممکن است حتی با وجود احتمال سود بالا، در هضم ریسک مالی با مشکل مواجه شود. برای مثال اگر تجربه های قبلی تان به شما یاد داده باشند که نظم تمامیت طلبانه و انتقاد، به بهبود رفتار و افزایش بازده می انجامد، احتمال آنکه در جمع افراد را سرزنش کنید بیش از دیگر رهبران خواهد بود.

هرچه بیشتر به ارزش های خود بیاندیشید، خودآگاهی بیشتری به تصمیم گیری های خود می افزایید و در مورد سبک رهبری تان اطلاعات بیشتری کسب خواهید کرد.

 

۳سازندگی جمعی را به رسمیت بشناسید

این موضوع در حوزه ی اجتماعی رهبری واقعی به رسمیت شناخته شده است که افراد به واسطه ی بافتار فرهنگ سازمانی شان محدود می شوند.

اگر هیچ کس علاقه ای به هماهنگ شدن با کسب و کاری که در آن مشغول است نداشته باشد، احتمال آنکه کارش بازده و کارایی قابل توجهی داشته باشد ناچیز خواهد بود، چرا که برای حفظ سلامت گروهی، مقداری ازخودگذشتگی فردی لازم است.

شما یا کارمندانتان ممکن است نتوانید در محل کار همان کسی باشید که در منزل خود هستید، اما لازم است هر یک از شما این آزادی را داشته باشد که ریشه های فردی و حقیقی خود را در محیط کار نیز حفظ کند.

رهبران بزرگ، با پایبندی به ریشه های خود و آنچه که از آنها شخصیتی منحصر به فرد و هماهنگ با ارزش های شخصی شان می سازد، راه خود را از میان محدودیت های اجتماعی باز می کنند. رهبرانی که در درون خود احساس اعتماد و اصالت دارند، به دیگران نیز اجازه می دهند از خودشان فرا تر روند و به نیرو های یاری رسان حقیقی شرکت خود بدل شوند.

تظاهر را کنار بگذارید. اگر می خواهید دیگران را رهبری کنید، باید خود واقعی تان را با آغوش باز پذیرا شوید و هم راستا با ارزش های درونی تان زندگی کنید. به واسطه ی مواجه شدن با واقعیت های حقیقی زندگی است که می توان خواست های حرفه ای را با جهان بینی شخصی در یک راستا قرار داد.

وقتی رفتار های شما با حقیقت وجودی تان همخوان باشند، این توانایی را خواهید داشت که بر دیگران اثرگذار باشید و به رهبری تبدیل شوید که همیشه آرزویش را داشته اید.

 

منبع: دیجیاتو